بایگانی برچسب‌ها: مهدی خزعلی

از اعتصاب غذای مهدی خزعلی تا نسرین ستوده؛ چرا حنای مهدی خزعلی دیگر رنگی ندارد؟

مهدی خزعلی پس از ۶۷ روز اعتصاب غذا به کوهنوردی رفت

مهدی خزعلی پس از ۶۷ روز اعتصاب غذا به کوهنوردی رفت

آیا هرگز با خود اندیشیده اید که چرا به جز چند خبرگزاری اصلاح طلب، کسی برای اعتصاب غذای کذایی مهدی خزعلی، تره هم خرد نمیکند؟! رسانه های اصلاح طلب از قول مهدی خزعلی مدعی شده اند که او بیش از ۹۰ روز است که در اعتصاب غذا به سر میبرد. علیرغم اینکه عدد ادعایی بسیار بزرگ و در طول تاریخ کم نظیر میباشد، اما مردم، رسانه های خارجی و شخصیت های بین المللی توجهی به آن نمیکنند و به قول معروف گویی دیگر حنای مهدی خزعلی رنگی ندارد…! علت چیست؟

پیش از بررسی علت، بد نیست مقایسه کوتاهی انجام بدهیم میان واکنش ها به اعتصاب غذای ۴۹ روزه نسرین ستوده وکیل حقوق بشر و اعتصاب غذای ۹۰ روزه مهدی خزعلی منتقد احمدی نژاد.

نسرین ستوده چند ماه پیش در اعتراض به ندادن مرخصی به او و نیز ممنوع الخروج شدن غیر قانونی دخترش، دست به اعتصاب غذا زد. در مدت اعتصاب غذا، شاهد حمایت گسترده مردمی از او، امضای پتیشن های متعدد به منظور آزادی او، به راه افتادن طوفان های توییتری، حمایت های گسترده وبلاگ نویسان و شخصیت های مطرح سیاسی و اجتماعی، اطلاع رسانی گسترده رسانه های مطرح جهانی و نیز واکنش شخصیت ها، نهادها و سازمان های بین المللی از وزارت خانه های خارجه کشورهای غربی گرفته تا پارلمان اروپا، سازمان ملل، عفو بین الملل و … بودیم که همگی با صدور بیانیه های شدیدالحن و اعتراضی ضمن حمایت همه جانبه از نسرین ستوده خواستار توجه جمهوری اسلامی به خواسته های او و فراتر از آن آزادی فوری او شده بودند.

از آن طرف مهدی خزعلی را داریم که علیرغم ۹۰ روز اعتصاب غذای ادعا شده، مورد حمایت هیچ سازمان و شخصیت بین المللی قرار نگرفته و تنها چند سایت فکسنی حزبی وابسته به اصلاح طلبان، أخبار او را پوشش رسانه ای داده اند.

برخی از علل احتمالی عدم حمایت از مهدی خزعلی و حمایت گسترده از نسرین ستوده در حین اعتصاب غذا چنین است:

۱- تفاوت ماهوی: نسرین ستوده یک فعال حقوق بشر و وکیل برجسته میباشد که تنها به دلیل دفاع از موکلین خود که از جمله شامل مخالفان و منتقدان جمهوی اسلامی و کودکان محکوم به اعدام بوده اند، به شکل ناعادلانه ای به زندان طولانی مدت محکوم شده است. مهدی خزعلی یک فعال سیاسی درون نظام است که تنها به حضور احمدی نژاد در قدرت اعتراض دارد. او نه تنها با نظام مخالف نیست که سابقه همکاری با عوامل رژیم را هم در پرونده دارد. وی سابقه دوستی با سعید امامی شکنجه گر وزارت اطلاعات را دارد و در پروژه هویت با او همکاری نزدیکی داشته و حتی کتاب اعترافات اجباری گرفته شده از روشنفکران، نویسندگان و دگراندیشان در دهه ۷۰ را نیز منتشر کرده و بر آن مقدمه ای هم نگاشته است (+ ، +).

۲- علت اعتصاب غذا: نسرین ستوده به دلیل عدم برخورداری از مرخصی در طول ۲ سال بازداشت و از آن مهمتر در اعتراض به ممنوع الخروج شدن غیر قانونی دختر نوجوانش دست به اعتصاب غذا زد و خواسته مشخصی داشت. از آن سو اما علت اعتصاب غذای مهدی خزعلی و خواسته او مشخص نیست!

۳- تفاوت در اهداف: نسرین ستوده یک شخصیت سیاسی نیست و تمرکز خود را بر مسائل حقوق بشری قرار داده است. اما مهدی خزعلی یک فعال سیاسی است که به دنبال دستیابی به قدرت است.

۴- عملکرد مشکوک مهدی خزعلی: به نظر من یکی از مهمترین دلایلی که موجب شده است که دیگر حنای خزعلی برای مردم رنگی نداشته باشد به عملکرد گذشته او پس از آزادی از زندان باز میگردد. در واپسین ماههای سال ۹۰ هم ادعا شد که مهدی خزعلی به مدت ۶۷ روز در اعتصاب غذا بوده است. پس از این مدت طولانی و در آستانه نوروز ۹۱، وی با حکم مستقیم علی خامنه ای از زندان آزاد شد. هنوز چند روزی از آزادی وی نگذشته بود که او شروع به انتشار اخبار و تصاویری از کوهنوردی های هفتگی خود و تشویق مردم به شرکت در انتصابات مجلس شورای اسلامی در وبلاگش نمود.

در عکس های منشر شده، وی بسیار سرحال به نظر میرسید و به هیچ وجه اثری از اعتصاب غذای طولانی مدت که قاعدتا بایستی بدن او را به شدت تحلیل برده باشد مشاهده نمیشد. در بازه زمانی ۶ هفته ای آزادی از زندان تا برگزاری مرحله دوم انتخابات حکومتی در اواسط اردیبهشت ماه، وی با انتشار دهها مطلب وبلاگی، حضور مکرر در شبکه های تلویزیونی خارجی و انتشار ویدئوهای مختلف در یوتیوب، به تبلیغ گسترده ایده عجیب خود مبنی بر «تک رای به مطهری» مبادرت ورزید و علیرغم اعتراض های گسترده مردمی، به گرم کردن تنور انتخابات حکومتی همت گماشت (+)!

این اقدام ها نه تنها شک و شبهه هایی درباره کیفیت اعتصاب غذای کذایی او را به وجود آورد که منجر به ریزش گسترده طرفداران و خوانندگان وبلاگ او گردید. ایده احمقانه او هم با شکست مفتضحانه ای مواجه شد به نحوی که آرای مرحله دوم علی مطهری -عنصر متحجر و واپسگرا- در پی تبلیغ مهدی خزعلی از آرای او در مرحله اول هم کمتر شد (منبع).

لذا سابقه خراب مهدی خزعلی در همکاری با عناصر اطلاعاتی همچون سعید امامی در پروژه هویت، عملکرد مشکوک و عجیب او پس از آزادی از زندان با حکم خامنه ای در جهت گردم کردن تنور انتخابات حکومتی و علاوه بر این حضور او در شبکه های مختلف خارجی از جمله صدای آمریکا و بی بی سی و تاکید مکرر بر پایبندی بر رژیم جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن و نیز اعتقاد کامل به اصل عقب مانده ولایت فقیه و تنها نسبت به دولت احمدی نژاد انتقاد داشتن، موجب بدبینی گسترده نسبت به اخبار منتشر شده درباره او شده است به گونه ای که دیگر سرنوشت او برای کسی اهمیتی ندارد! با توجه به تجربه قبلی، بسیاری بر این عقیده اند که اعتصاب غذای کذایی مهدی خزعلی تنها یک بازارگرمی از سوی حکومت است تا از او یک اپوزیسیون خودی ساخته و به جامعه تحویل داده شود!

خوانندگی کردن صد مرتبه شرف دارد به گرم کردن تنور انتخابات حکومتی…!

مهدی خزعلی و عملکردی مشکوک

مهدی خزعلی و عملکردی مشکوک

ماجرا از چند روز پیش آغاز شد زمانی که محمد حسین خزعلی فرزند دیگر آیت الله ابوالقاسم خزعلی به رسانه ها گفته بود که پدرش از «مهدی قطع امید کرده و اگر مهدی در زندان هم بمیرد کاری به کار او ندارد!» پس از این صحبت ها بود که گنگ اصلاح طلبان طرفدار رژیم با اتکا به قوای رسانه ای خود شروع به حمله به این فرد کرد. محمد حسین خزعلی که گویا مدتی است با نام مستعار «سمیر زند» به خوانندگی روی آورده است، مورد غضب حضرات اصلاح طلب قرار گرفته است و در مطالب متعدد خود به این اعتراض میکنند که چرا وزارت ارشاد به آلبوم او مجوز داده است و چرا او میتواند خوانندگی کند!

بر کسی پوشیده نیست که این افراد از سخنان برادر خزعلی از قول پدرش ناخشنود و چه بسا عصبانی هستند و با انتشار مطالبی مبنی بر فعالیت خوانندگی او آن هم در سبک پاپ که احتمالا در نظر این افراد خط امامی حرام و گناه محسوب میشود، میخواهند انتقام جویی کنند!

باید به این افراد سبز حزب اللهی طرفدار خزعلی گوشزد کرد که خوانندگی کردن و کسب درآمد از راه انتشار آلبوم موسیقی صد مرتبه شرف دارد به نوشتن کتاب اعتراف های اجباری زندانیان سیاسی و گرم کردن تنور انتخابات حکومتی! من کاری به این ندارم که محمد حسین خزعلی طرفدار رژیم هست یا نیست، اما آنچه مشخص است این است که این فرد سرش به کار موسیقی خودش گرم است، برخلاف مهدی خزعلی که دوست و همکار عوامل اطلاعاتی و امنیتی همچون سعید امامی بوده و در برنامه اعتراف های اجباری نویسندگان و فعالین سیاسی در دهه ۷۰ با وی همکاری نزدیک داشته و در انتشار کتاب اعتراف های اجباری زندانیان و دگراندیشان (کتاب هویت) نقش موثر ایفا کرده است (سند)، کارهایی که مهدی خزعلی بارها و بارها سعی کرده است از پاسخ دهی به آنها به نحوی منفعلانه و بدون ارائه توضیحات کافی و بدون عذرخواهی کردن از مردم، شانه خالی کند.

از آن سو امروز مجتبی واحدی در وبلاگ خود مطلبی را درباره مهدی خزعلی منتشر کرده است که جای تاسف دارد! مجتبی واحدی در مطلب خود با عنوان «یک هابیل و دو قابیل در خاندان خزعلی» با تشبیه کردن مهدی خزعلی به «هابیل» به قدیس و قهرمان سازی از وی روی آورده است. مجتبی واحدی در قسمتی از مطلب سوال برانگیز خود از نویسندگان و فعالین اجتماعی و سیاسی نسبت به عدم پوشش مناسب زندانی شدن خزعلی گله میکند و مینویسد:

متأسفانه علیرغم آگاهی از تبدیل زندان های ولی فقیه به قتلگاه آزادیخواهان، آنگونه که باید و شاید در مورد شرایط دکتر خزعلی  سخن نمی گوییم و نمی نویسیم.

بنده برای جناب واحدی ارزش زیادی قائل هستم و او را در قماش اصلاح طلبان حکومتی نمیدانم کما اینکه خود او چند ماه پیش صراحتا از آنها اعلام جدایی نمود و خود را قائل به تغییر رژیم که اصلاح ناپذیر است داسنته بود (مطلب مرتبط). اما من با این مطلب ایشان کاملا مخالف هستم و در جواب به ایشان میگویم که بله درست است کسی درباره خزعلی نمینویسد! دلیل دارد، دلیل آن هم موجه و البته نتیجه مستقیم رفتار و عملکرد وی پس از آزادی اخیر از زندان در اواخر سال ۹۰ میباشد. اگر شما و یا هرکسی دیگر به گوشه ای از عملکرد سوال برانگیز او نگاه مجدد بیندازید شاید متوجه شوید که چرا به جز اندک اصلاح طلبان اسلامیست طرفدار رژیم، دیگر کسی از خزعلی یادی نمیکند.

مهدی خزعلی بعد از اعتصاب غذای طولانی مدت که البته شک و شبهه بسیاری را هم به وجود آورده بود به ناگاه و با دستور مستقیم شخص علی خامنه ای در آستانه انتخابات حکومتی مجلس از زندان اوین آزاد شد. هنوز چند روزی از آزادی نگذشته او به کوه پیمایی های متعددی رفت (که توانایی انجام آن برای فردی که چندین ماه در اعتصاب بوده عجیب است)، و پس از اندک زمانی با انتشار روزانه چندین مطلب وبلاگی، چندین ویدئو خانگی و نیز مصاحبه های متعدد و مکرر با شبکه های ماهواره ای از جمله صدای آمریکا به گرم کردن تنور انتخابات حکومتی و تشویق کردن مردم به رای دادن به شخصیت متحجر، ضد ایرانی و عقب مانده ای به نام علی مطهری پرداخت (+). علی مطهری همان کسی است که پیش از آن توهین های مکررش به فردوسی و تمدن ایران باستان، طرفداری اش از حجاب اجباری و چند همسری و صیغه برای مردان، در رسانه های مختلف منتشر شده بود (مطلب مرتبط: علی مطهری کیست؟).

در آن فاصله زمانی یک ماهه تا انتخابات مجلس، مهدی خزعلی در حالی با انتشار دهها مطلب گوی سبقت در کوبیدن بر طبل انتخابات حکومتی را از رسانه های امنیتی و نظامی وابسته به رژیم میربود که در همان زمان وبلاگ نویسان و فعالین سیاسی  متعددی به او گوشزد میکردند که طرح او مبنی بر «تک رای به مطهری» چیزی نیست جز آب به آسیاب رژیم ریختن! اما خزعلی را گوش شنوایی نبود! تا اینکه نهایتا در شب دور دوم انتخابات مجلس، وی شمشیر را از رو بست و به طور ناگهانی اقدام به انتشار بیانیه ای تک نفره از قول جنبش سبز نمود و اعلام کرد که جنبس سبز از طرح وی حمایت کرده است (مطلب مرتبط)!!

اگرچه طرح مهدی خزعلی شکست مذبوحانه ای را متحمل شد و تعداد آرای مطهری از دور اول هم کمتر بود (لینک مرتبط) اما عملکرد بحث برانگیز او در آن برهه زمانی به ویژه پس از آزادی مشکوک با حکم مستقیم خامنه ای، نویسندگان و فعالین مستقل را نسبت به اهداف او بیش از پیش بدبین کرد و اعتمادی که وی در طول چند سال و از راه افشاگری و نوشتن مطالب انتقادی علیه دولت محمود احمدی نژاد به دست آورده بود را نابود ساخت….! به نظر من رژیم هیچ بدش نمی آید که مهدی خزعلی را به عنوان اپوزیسیون معرفی کند! اپوزیسیونی دست ساز و خودی که بارها و بارها در مطالب و مصاحبه هایش بر پایبندی عملی و اعتقاد راسخ خود به ولایت فقیه، انقلاب اسلامی و رژیم جمهوری اسلامی تاکید و تصریح کرده است…!

در همین زمینه:

«بسیجی خیبر» جاعل و دروغگو از آب درآمد…!

بررسی استدلالهای عجیب مهدی خزعلی و چند سوال کلیدی از او

وقتی مسعود بهنود برای «استاد قفس ساز» بازارگرمی می‌کند…!

در پاسخ به مجتبی واحدی؛ چرا مهدی خزعلی را جاعل و دروغگو نامیدم؟

با نامزد شدن در انتخابات فرمایشی زمینه سوء استفاده حکومت را فراهم نکنید!

مهدی خزعلی به دنبال چیست؟ پروژه اصلاح طلبان برای سوء استفاده از جنبش سبز

آیا آزادی مهدی خزعلی از زندان مشروط به گرم کردن تنور انتخابات حکومتی بوده است؟

گمانه‌زنی‌ها درباره چرایی تلاش شبانه روزی مهدی خزعلی برای گرم کردن تنور انتخابات حکومتی

در اعتراض به دعوت مهدی خزعلی از مردم برای شرکت در انتخابات غیر آزاد و انتخاب «بد» از میان «بدترها»

در پاسخ به مجتبی واحدی؛ چرا مهدی خزعلی را جاعل و دروغگو نامیدم؟

جناب مجتبی واحدی در واکنش به مطالب اعتراضی برخی از وبلاگ‌نویسان نسبت به اقدام تعجب برانگیز روز پنج شنبه مهدی خزعلی در انتشار یک بیانیه جعلی، مطلبی را منتشر کرده‌اند. به عنوان یکی از کسانی که به این بدعت زننده خزعلی واکنش شدید نشان داده بودند بر خود لازم میدانم خطاب به آقای واحدی، پاسخی را درج نمایم. دیروز گفتم بیانیه جعلی، هنوز هم معتقدم جعلی است، زیرا شورایی که هنوز اعلام موجودیت نکرده بوده و هیچ کجا حتی اسمش هم مطرح نبوده است، نمیتواند به یکباره در شب انتخابات آن هم از جانب جنبش سبز بیانیه بدهد! من فکر نمیکنم در هیچ کجای دنیا اینگونه باشد که کسی مطلبی را در وبلاگش یا وبسایتش منتشر کرده و مدعی کل یک جنبش چند میلیونی شود! آیا هرکسی به تنهایی میتواند برای پیشبرد اهداف خود مدعی شود که شورایی تشکیل داده و از قول جنبش سبز بیانیه بدهد؟! اگر اینطور است پس من هم از قول جنبش سبز بیانیه بدهم! به نظر شما مسخره نیست؟!

مجتبی واحدی مینویسد:

آنها ابتدا این فرضیه رامطرح کرده‌اند که «خزعلی، عنوان شورای هماهنگی راه سبز امید را سرقت نموده است». سپس «عمل سرقت» توسط خزعلی را تقبیح ونهایتا حکم «مهدور الدم بودن» را همراه با «مجوز هتک حرمت» او اجرا نموده‌اند.

تشکیل شورا ضوابط و شرایطی دارد. بایستی ابتدا شورا اعلام موجودیت نماید و همزمان اساسنامه‌ای بیان کننده اصولی که شورا بر مبنای آنها شکل گرفته، ضرورت شکل‌گیری و اهداف شورا منتشر گردد. اعضا باید به طور علنی مشخص و شورا باید دارای دفتر، سخنگو و سایت باشد. با توجه به برخوردهای احتمالی حاکمیت، میتوان درک کرد که شورا [به ویژه اگر در داخل از کشور تشکیل شود] ممکن است نتواند نفرات خود را اعلام کند. قبول…! اما حتما پیش از صدور بیانیه بایستی اعلام موجودیت شود و اساسنامه و اهداف شورا در رسانه‌ها منتشر گردد تا مردم بدانند آیا شورای مذکور مورد قبول آنها هست و در جهت خواست آنها حرکت میکند یا نه! هیچ کدام از این مراحل درباره شورای کذایی طی نشده است! هر عقل سلیمی با دیدن یک اعلامیه از سوی یک گروه ناشناس در یک وبلاگ شخصی متوجه میشود که یک جای کار میلنگد! چگونه است که این شورای ناشناس به یکباره در شب انتخاباتی که مهدی خزعلی از ۳ هفته پیش یکسره برای گرم کردن تنور آن تبلیغ میکرده است تشکیل میشود و بیانیه‌ای را در سایت او و در حمایت از طرح او برای جلوگیری از تکرار حماسه تحریم دور اول انتخابات مجلس صادر میکند؟!  من از جناب واحدی تعجب میکنم که به عنوان یک فرد سیاسی، به جای اینکه به بیانیه جعلی منتشر شده در سایت خزعلی اعتراض کرده و از وی درباره چند و چون کار پرسش نمایند، به حمایت از وی میپردازند! شاید هم در پشت ماجرا هماهنگی‌هایی صورت گرفته است و ما بی‌خبریم!؟

هیچکس هم تاکنون از طرف خدا یا خلق خدا، جنبش سبز را به صورت یکجا تقدیم دوستانی که من هم اکثریت آنها را نمی‌شناسم ـ شورای هماهنگی راه سبز امید ـ نکرده نا هیچکس دیگر حق نداشته باشد از عنوان «جنبش سبز» برای انجام فعالیت سیاسی استفاده کند.

من خودم نسبت به ناشناس بودن نفرات شورای هماهنگی راه سبز معترض بوده و هستم. اما دستکم آنها منشوری (اساسنامه) را منتشر کرده و اهداف و اصول خود را آنجا بیان نموده‌اند! منِ نوعی به عنوان یک وبلاگ‌نویس میتوانم بروم منشور آنها را بخوانم و ببینم آیا آنها را میتوانم سخنگوی خود بدانم یا نه! با داشتن اساسنامه میتوانم از آنها انتقاد کنم (کماینکه کرده‌ام)، میتوانم بررسی کنم ببینم اقدامات و بیانیه‌های آنها در راستای اهداف ذکر شده در اساسنامه هست یا نیست!

باور کنید نمی‌توانستم آنچه را که می‌دیدم باور کنم. گویی همه فعالان اپوزیسیون، به صورت یکجا دچار مکاشفه شده و عامل اصلی همه نابسامانی‌ها وظلم ها در داخل ایران را شناسایی کرده‌اند . طبق این مکاشفه یا کشفیه، اگر مهدی خزعلی در حین اعتصاب غذا در زندان جمهوری اسلامی ، جان به جان آفرین تسلیم می‌کرد امروز، «ایران» یک «گلستان به تمام معنا» بود

جناب واحدی برداشت من این است که مردم با کسی عقد اخوت نبسته‌اند. شخصیت‌های سیاسی تا زمانی مورد حمایت و توجه مردم هستند که حرف دل آنها را بزنند و در جهت خواسته‌های آنها فعالیت کنند. سیاستمداران و فعالین سیاسی مادامی که در این مسیر حرکت میکنند مورد حمایتند اما به محض اینکه از مسیرِ خواست مردم منحرف شدند، مورد انتقاد قرار گرفته و چه بسا مغضوب و مطرود میشوند. در مورد جناب خزعلی هم دقیقا همین اتفاق افتاد. تا زمانیکه ایشان [تا حدودی] در کنار مردم بود و افشاگری میکرد و از حاکمیت انتقاد مینمود، از حمایت نسبی مردم برخوردار بود، اما به محض اینکه در جهت گرم کردن تنور انتخاباتی حکومت حرکت کرد مورد انتقاد قرار گرفت. مهدی خزعلی باید از خود بپرسد که در این مدت پس از آزادی از زندان چه کرده است که حامیان خود را به منتقدان جدی مبدل نموده است؟ وقتی کسی دست به تلاشی شبانه روزی میزند و با انتشار دهها مطلب وبلاگی گوی سبقت را در گرم کردن تنور نمایش انتخابات از رسانه‌های حکومتی میرباید، مسلم است که مورد انتقاد قرار میگیرد. وقتی مهدی خزعلی به جای پاسخ دادن به دهها سوال مطرح شده درباره طرح بحث برانگیز خود و شنیدن صدای انبوه مردم تحریم کننده، سخنان آزادی خواهانی چون پیمان عارف را به جهت پیشبرد اهداف خود تحریف و از قول زندانیان سیاسی بی نام و نشان بیانیه حمایتی منتشر میکند و نهایتا در جهت پیشبردن اهداف خود اقدام به انتشار بیانیه جعلی تکنفره از سوی جنبش سبز نموده و از این طریق در صفوف جنبش انشقاق و چند دستگی ایجاد مینماید، بدیهی است که از چشم مردم می‌افتد و حامیان خود را از دست میدهد! واقعیت این است که انتخابات سال ۸۸ نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران بود. به اعتقاد من انتخابات در جمهوری اسلامی به خط قرمزی برای مردم تبدیل شده است و هرکسی از این خط قرمز رد شود به سرعت مورد خشم و نفرت عمومی قرار میگیرد چه آنکه در مورد خاتمی دیدیم که چطور با رای دادن خود منفور مردم گردید. شرکت در انتخابات حکومتی تا زمانیکه قاتلان کشته‌شدگان اعتراض‌های پس از انتخابات سال ۸۸ مجازات نشده‌اند و نخبگان مملکت در زندان‌های رژیم به سر میبرند، خط قرمز باقی خواهد ماند.

توضیح:

۱- نگارنده ایرادات اساسی نسبت به اساسنامه منتشر شده از سوی شورای هماهنگی راه سبز امید دارد و به ویژه آنجاییکه بر قانون اساسی رژیم تاکید شده است را قبول ندارد و با آن مخالف است.

۲- نگارنده پیشتر در هنگامه اعتصاب غذای مهدی خزعلی نسبت به وخامت حال او ابراز نگرانی نموده و پس از آزادی او قلبا خوشحال شده است! منتهی نگارنده بت و پیغمبر ندارد، از کسی بت نمیسازد، اگر اعتراضی بوده به خفه کردن صدای مخالف از سوی حاکمیت و به زندان بردن بی‌دلیل یک وبلاگ‌نویس منتقد و برای دفاع از آزادی بیان و عقیده بوده است. منتهی اگر سخنی را نابجا تشخیص دهد با دلیل و منطق با آن مخالفت میکند حتی اگر از سوی کسی باشد که مورد قبول همه مردم است!

مطالب مرتبط:

«بسیجی خیبر» جاعل و دروغگو از آب درآمد…!

بررسی استدلالهای عجیب مهدی خزعلی و چند سوال کلیدی از او

وقتی مسعود بهنود برای «استاد قفس ساز» بازارگرمی می‌کند…!

مهدی خزعلی به دنبال چیست؟ پروژه اصلاح طلبان برای سوء استفاده از جنبش سبز

آیا آزادی مهدی خزعلی از زندان مشروط به گرم کردن تنور انتخابات حکومتی بوده است؟

گمانه‌زنی‌ها درباره چرایی تلاش شبانه روزی مهدی خزعلی برای گرم کردن تنور انتخابات حکومتی

در اعتراض به دعوت مهدی خزعلی از مردم برای شرکت در انتخابات غیر آزاد و انتخاب «بد» از میان «بدترها»

«بسیجی خیبر» جاعل و دروغگو از آب درآمد…!

در دو هفته گذشته روزی نبوده که من گودرم (گوگل ریدر) را چک بکنم و مطلب عجیبی از مهدی خزعلی نبینم!  یک روز مانده به روز انتخابات اما «بسیجی خیبر» پا را از حد فراتر گذاشته و با دست یازیدن به جعل و دروغ تلاش میکند که از طریق فریب مردم، مطامع و منویات خود و اربابان بالادستی‌اش در شرکت مردم در انتخابات حکومتی را جامه عمل بپوشاند! (لینک)

همانطور که در عکس زیر مشاهده میکنید، مهدی خزعلی با انتشار مطلبی از سوی نهادی جعلی با نام «شورای هماهنگی جنبش سبز ایران» تلاش میکند اینطور نشان دهد که پیشنهاد بحث برانگیزش مبنی بر «تک رای به علی مطهری» مورد قبول طرفداران جنبش سبز قرار گرفته است. در این زمینه دو نکته وجود دارد:

۱- شورای مذکور اساسا وجود خارجی نداشته و ندارد و تاکنون هیچ بیانیه‌ای از سوی چنین شورایی صادر نشده است.

۲- نام انتخاب شده برای این شورای جعلی، مشابه با نام «شورای هماهنگی راه سبز امید» میباشد و احتمالا از روی قصد و جهت فریفتن مردم این کار صورت گرفته است. این عمل شیطنت‌بار در حالی از سوی این بسیجی دلاور صورت میگیرد که شورای هماهنگی راه سبز امید در بیانیه خود بر لزوم تحریم نمایش انتخاباتی تاکید کرده است (+).

فکر میکنم برای کسانی که اهل تفکر و مشاهده هستند، تا حالا دست خزعلی کاملا رو شده باشد. قبلا گمانه‌زنی‌هایی را درباره چرایی تلاشهای شبانه روزی مهدی خزعلی پس از آزادی از زندان جهت گرم کردن تنور انتخاباتی مطرح کرده بودم، همچنان معتقد هستم که دلیل فعالیت خزعلی و توسل او به جعل، دروغ و عوامفریبی، دستکم یکی از موارد ذکر شده است. علاوه بر این پیشتر استدلالهای عجیب او درباره شرکت در انتخابات و رای به مطهری را هم به چالش کشیده و سوالاتی کلیدی را در اینباره مطرح کرده بودم که میتوانید در این مطلب آنها را ملاحظه نمایید.

متوسل شدن مهدی خزعلی به جعل و دروغ برای پیشبرد اهداف خود

مطالب مرتبط:

بررسی استدلالهای عجیب مهدی خزعلی و چند سوال کلیدی از او

مهدی خزعلی به دنبال چیست؟ پروژه اصلاح طلبان برای سوء استفاده از جنبش سبز

آیا آزادی مهدی خزعلی از زندان مشروط به گرم کردن تنور انتخابات حکومتی بوده است؟

گمانه‌زنی‌ها درباره چرایی تلاش شبانه روزی مهدی خزعلی برای گرم کردن تنور انتخابات حکومتی

در اعتراض به دعوت مهدی خزعلی از مردم برای شرکت در انتخابات غیر آزاد و انتخاب «بد» از میان «بدترها»

بررسی استدلالهای عجیب مهدی خزعلی و چند سوال کلیدی از او

مهدی خزعلی همگام و همصدا با علی خامنه‌ای از مردم دعوت کرده است که در انتخابات حکومتی شرکت کنند. وی در این راستا به تلاشی بی وقفه و شبانه روزی دست زده و در حمایت از طرح خود مبنی بر «تک رای به علی مطهری» دلایل عجیبی را ارائه میکند. در زیر به بررسی اجمالی برخی از این استدلالهای عجیب و بعضا متناقض میپردازم:

۱- مهدی خزعلی از یک سو به موفقیت کم نظیر مردم در تحریم نمایش انتخاباتی روز ۱۲ اسفند اذعان میکند و شهر در آن روز را شهر مردگان میخواند:

در دور نخست ـ دوازدهم اسفند ـ تن به نظرسنجی فضای مجازی داده و به احترام همه، از کانديداتوری منصرف و نوشتم که از خانه بيرون نميايم و رای نخواهم داد و پيش بينی کردم که شهر بوی مرده خواهد داد. آری چنين شد و شهر شهر مردگان بود

با این وجود وی در مطلب دیگری (+) و نیز در ویدئوی منتشر کرده مدعی میشود که تحریم بی نتیجه است و برای گفته خود دلیل می‌آورد که اپوزیسیون نظام ۳۳ سال است که تحریم کرده‌اند اما به نتیجه ای نرسیده اند! وی میگوید ما هر جا به نتیجه رسیدیم از طریق شرکت در انتخابات بود و در این مورد انتخابات سال ۷۶ را مثال میزند.

استدلال اول مهدی خزعلی یک ایراد اساسی دارد و آن اینکه بعد از تشکیل حکومت از سال ۵۷ تاکنون، این اولین باری بوده است که اکثریت مطلق گروهها و احزاب از احزاب درون حکومتی مثل مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی گرفته تا رهبران نمادین جنبش سبز در کنار تحریم کنندگان سنتی انتخابات قرار گرفته بودند و در نتیجه اولین باری بود که یک تحریم تمام عیار و تقریبا بی نظیر شکل گرفته بود و به همین خاطر روز رای گیری شهر دقیقا به شهر مردگان تبدیل شده بود؛ به گونه‌ای که با گذشت چندین هفته از زمان رای گیری هنوز ریز نتایج هر حوزه را منتشر نکرده‌اند! علاوه بر این به نظر من حرکت حکومت به سمت کوتاه آمدن از مواضع قبلی خود در قضیه هسته‌ای که از ابراز رضایت کشورهای ۵+۱ از مذاکرات مشهود بود خود یکی از نتایج این تحریم گسترده بود. تحریم گسترده مردم یکی از عوامل تاثیر گذاری بود که حاکمیت را به سرکشیدن جام زهر مجبور کرد و موجب شد که سران حکومت از بلندپروازی‌های هسته‌ای خود که میرفت تا کشور را به جنگی خانمان برانداز با غرب و اسرائیل بکشاند کوتاه بیایند.

استدلال دوم مهدی خیلی هم بی اساس است، چه آنکه در دوران اصلاحات برای مدت ۸ سال، دولت و مجلس در اختیار اصلاح طلبان بود اما آنها نتوانستند کاری از پیش ببرند و شاهد لغو امتیاز فله‌ای مطبوعات، سرکوب مردم و دانشجویان در جریان کوی دانشگاه، قتلهای زنجیره‌ای و رد پی در پی طرحها و لوایح در شورای نگهبان بودیم که به روشنی و در عمل، عدم اصلاح پذیری رژیم با قانون اساسی کنونی را به اثبات رسانید.

مهدی خزعلی باید با شفافیت توضیح دهد چرا اینطور بر طبل انتخابات حکومتی میکوبد و تلاش میکند ضمن جلوگیری از تکرار حماسه تحریم گسترده انتخابات حکومتی، با فریب گروههایی از معترضان، شخصیت متحجر و واپسگرایی چون علی مطهری که مردان را چشم چران نامیده و با رسوم ایرانی و زبان فارسی سر جنگ دارد را روانه مجلس کند؟! اصلا فرض کنیم علی مطهری از بقیه بهتر است، کل مجلس اصلاحات نتوانست کاری از پیش ببرد، یک نفر در آن مجلس میخواهد چه کند؟!

۲- مهدی خزعلی در ویدئو منتشر شده از وی مدعی میشود که اکثر شخصیت‌های اصلاح طلب و مجمع روحانیون مبارز از جمله خاتمی، موسوی خویینی‌ها، منتجب نیا و غیره در نمایش حکومتی ۱۲ اسفند شرکت کرده‌اند و از این طریق میکوشد که برای طرح خود دلیل بیاورد. اگر واقعا این افراد رای داده‌اند [که داده‌اند] این افراد خیانت خود به خون کشته شدگان جنبش را نشان داده‌اند. این افرادی که رای داده‌اند دروغ گویی و بدقولی خود را اثبات کرده‌اند چرا که پیشتر اعلام کرده بودند تا مهیا نشدن شرایط شرکت نمیکنند، اما با وجود اینکه هیچ چیزی تغییر نکرده بود و بسیاری از افراد هنوز در زندان هستند و موسوی و کروبی در حصر خانگی به سر میبرند، شرکت کردند! با وجودی که مرتضوی قاتل کهریزک ارتقا مقام یافته بود و قاتلین ندا و سهراب و غیره پیدا نشده و مجازات نشده‌اند شرکت کردند! آقای خزعلی آن کسانی که رای دادند خائن هستند، شما هم اگر میخواهی به عنوان خائن شناخته بشوی برو رای بده! چه قبول کنید و چه نکنید، بازی در نمایش حکومت، تایید غیر مستقیم جنایت‌ها، دزدی‌ها و دروغهاست. شرکت در انتخابات با هر دلیل و توجیهی که باشد به معنای تایید رژیم است. از کی تا حالا کار ناشایست یک عده میتواند توجیه کننده کار ناشایست دیگری باشد؟! اینهایی که رای دادند به دنبال قدرتند، مردم ما خواهان تغییر و بهبود امور هستند که با رای دادن حاصل نمیشود زیرا رژیم از ریشه فاسد است!

۳-  مهدی خزعلی در مقاله خود در گویا مینویسد «در زندان که بودم نمی‌دانيد بازجوی من چه مانوری می‌داد که فلانی و فلانی و فلانی رای دادند». آقای خزعلی چطور شما متوجه نمیشوی که چیزی که بازجوها و بالادستی‌های آنها را خوشحال میکند همین رای دادنهاست؟ چرا تلاش میکنید که با اقدامات خود آنها را خوشحال کنید؟ روز شنبه پس از انتخابات را تصور کنید که بازجوهای اوین و رجایی شهر کرج و غیره بر سر زندانیان نگون بخت سیاسی ریخته و رای احتمالی شما را همچون پتک بر سر آنها میکوبند و تلاش میکنند که با پررونق نشان دادن انتخابات، آنها را از لحاظ روانی بشکنند. آیا با فکر کردن به این موضوع دچار عذاب وجدان نمیشوید؟ چرا با طرح خود سوهان روح زندانیان سیاسی میشوید و تن جانباختگان را در گور میلرزانید؟!

۴- مهدی خزعلی در چند مطلب مختلف در وبسایت خود مدعی میشود که به دلیل رقابت میان نماینگان دولت و اصولگرایان نزدیک به خامنه‌ای، نظارت بر انتخابات کنونی زیاد است و از این موضوع نتیجه گیری میکند که احتمال تقلب بسیار پایین می‌آید! این استدلال هم بسیار عجیب است. بالاخره ما یا تقلب در انتخابات سال ۸۸ را قبول داریم یا نداریم! اگر قبول داریم پس بایستی بپذیریم که وزارت کشور همان وزارت کشوری است که آن تقلب گسترده را انجام داد و شورای نگهبان هم تغییری نکرده است فلذا احتمال تقلب وجود دارد. آقای خزعلی باید توضیح دهد که چه تضمینی وجود دارد که تقلب و جا به جایی در آرا صورت نگیرد و آرای ما را به نفع باهنر، توکلی، کوثری، بذرپاش و بقیه نوچگان ولایت یا دولت شمارش نکنند؟

با توجه به توضیحات داده شده، از مهدی خزعلی انتظار میرود که به صراحت و با شفافیت به سوالات زیر پاسخ دهد:

۱- چه اختلافی میان دعوت علی خامنه‌ای از مردم و دعوت مهدی خزعلی از مردم برای شرکت در انتخابات حکومتی وجود دارد؟ چرا او همسو و همراستا با خواست حاکمیت حرکت میکند؟

۲- چرا مهدی خزعلی تلاش میکند که موفقیت باشکوه مردم در تحریم گسترده انتخابات در روز ۱۲ اسفند را لوث کند، آن را بی نتیجه نشان دهد و از تکرار آن در روز ۱۵ اردیبهشت جلوگیری کند؟

۳- چه تضمینی وجود دارد که در انتخابات پیش رو رای مردم شمرده شود و آرای مردم به نفع نامزدهای مورد حمایت رهبری یا دولت شمرده نشود؟! چرا مهدی خزعلی این انتخابات را مستثنی میداند و میگوید تقلبی نمیشود؟!

۴- وقتی کل مجلس اصلاحات (مجلس ششم) به دلیل قانون اساسی غیر دموکراتیک (وجود شورای نگهبان و رهبری) نتوانست هیچ کاری از پیش ببرد و هیچ طرح یا لایحه متفاوتی به تصویب نرسید، چطور یک فرد میتواند (اگر فرض کنیم بخواهد) نقش تعیین کننده‌ای ایفا کند؟

مطالب مرتبط:

مهدی خزعلی به دنبال چیست؟ پروژه اصلاح طلبان برای سوء استفاده از جنبش سبز

آیا آزادی مهدی خزعلی از زندان مشروط به گرم کردن تنور انتخابات حکومتی بوده است؟

گمانه‌زنی‌ها درباره چرایی تلاش شبانه روزی مهدی خزعلی برای گرم کردن تنور انتخابات حکومتی

در اعتراض به دعوت مهدی خزعلی از مردم برای شرکت در انتخابات غیر آزاد و انتخاب «بد» از میان «بدترها»

پاسخی به پاسخ دکتر مهدی خزعلی؛ راهکار: تحریم فعال انتخابات / خودتان را از قطار انقلاب بیرون بیندازید!

دعوت جمعی از بلاگرها به تحریم فعال نمایش انتخاباتی حکومت ایران

وقتی مسعود بهنود برای «استاد قفس ساز» بازارگرمی می‌کند…!

مسعود بهنود در حوزه علمیه فیضیه

جناب مسعود بهنود که یادتان هست؟ ایشان همان کسی است که حدود هشت ماه پیش در برنامه پارازیت با افتخار تمام اعلام کرد که در تمامی معرکه‌های انتخاباتی در جمهوری اسلامی شرکت کرده است. وی در آن برنامه با چشم بستن بر تقلب و جا به جایی گسترده آرا در انتخابات پیشین و جنایتها و سرکوب شدید اعتراض‌های پس از آن، بر لزوم مشارکت مردم در انتخابات حکومتی تاکید و حضور مردم را بیش از ۶۰ درصد پیش بینی کرد! چه اتفاق جالبی که آمار پیش بینی شده ایشان دقیقا مطابق با آمار حکومتی از آب در آمد. البته امیدواریم که ایشان از آمار مشارکت واقعی که اخیرا لو رفته است -حدود ۳۸ درصد در کل کشور و ۱۸ درصد در تهران- هم مطلع شده باشند (منبع).

  اصل مطلب اینکه جناب مسعود بهنود سراسیمه به کمک برادر مهدی خزعلی شتافته و با بهره گیری از تسلط خویش بر ادبیات داستانی، مطلبی را در حمایت از پیشنهاد مهدی خزعلی و همراستا با تلاش‌های شبانه روزی وی جهت گرم کردن تنور انتخابات حکومتی نگاشته است. مطلب با اشاره بهنود به گزارشی قدیمی که وی مدعی است چهل سال پیش نگاشته است شروع شده و در ادامه نویسنده با استفاده از درونمایه عاطفی ماجرا (داستان) تلاش میکند که احساسات خوانندگان را برانگیخته و از آن جهت توجیه یا بهتر است بگوییم تبلیغ حضور مردم در پای صندوق‌های رای بهره برداری نماید. او در انتهای مطلب خود تکرار اشتباه انتخاب «بد» از میان «بدتر» را به مردم پیشنهاد میکند و میگوید که به «علی مطهری» رای دهید!

پایه‌های اصلی داستان بهنود را «استادی قفس ساز»، «مادری سخت کوش اما فقیر»، «کودکی معلول» و «قفسی فلزی» -که روزها در زمان خروج مادر از خانه جهت کار و رخت شویی، کودک در آن قرار داده میشود- تشکیل میدهند. بهنود از ناراحتی مادران از خرید قفس برای کودکان معلول خود میگوید و اینکه مدتها طول میکشد که از لحاظ اخلاقی قانع شوند که قفسی را سفارش دهند. در این داستان، قفس استعاره از صندوق رای است، چه آنکه بهنود خود در ابتدای مطلب میگوید «بر این قفس دخیل میبندیم» و یا باز در جای دیگر میگوید «بر این ضریح دخیل میبندیم». وی میگوید:

ما را با صندوق رای، مظهر انتخابات آزاد، به قاعده پیوندی است که با جان به در رود. ما در اطراف این ضریح می پلکیم. بر آن دخیل می بندیم . دنبال بهانه نمی گردیم برای گذاشتن و گذشتن. برعکس چشم از این صندوق بر نمی داریم. قهر نمی کنیم

استاد قفس‌ ساز، مادر سخت‌کوش و کودک معلول به ترتیب استعاره از حکومت، مردم و «دموکراسی نیم بند» هستند! بهنود خود به نقل از استاد قفس‌ ساز اشاره میکند که بارها شده است که مادری قفسی را سفارش داده است اما جرات بردن سفارش را نیافته است، یا به عبارتی زمانی که مردم به دلیل بی حاصل و اغلب غیر اخلاقی بودن شرکت در انتخابات حکومتی (بی توجهی به خون کشته‌شدگان)، رای نمیدهند. گاهی هم شده است که مادری یواشکی و نیمه شب آمده و قفس را به خانه برده است، چرا که تصور می‌کند که کار خلاف اخلاقی دارد انجام میدهد. این قسمت بسیار شبیه به ماجرای رای دادن پنهانی جناب سید خندان محمد خاتمی در دماوند است! پدر کودک در داستان بهنود غایب است. پدر استعاره از تحریم کنندگان انتخابات هستند که به پای کودک معلول (دموکراسی نیم بند) نمانده‌اند یا به عبارتی دموکراسی را در صندوق‌های رای حکومتی نمی‌یابند. بهنود در داستان خود از مادران سخت‌کوش اما فقیر (مردمی که رای میدهند) که بر این قفس دخیل می‌بندند و در انتخابات شرکت میکنند ستایش و پدران (تحریمی‌ها) را نکوهش میکند و لذا همگام با خزعلی، تلاش میکند که مردم را دعوت به حضور در انتخابات حکومتی بنماید.

اشتباه بهنود اما آنجاست که نمیداند یا نمیخواهد بداند یا خود را به ندانستن میزند که آن کودک معلول مدتهاست که مرده است. به عبارت دیگر از این امامزاده آبی گرم نمیشود! وقت خود تلف میکنید و زحمت ما میدارید (عمر حکومت را طولانی میکنید)!جناب بهنود، قفس خریدن برای کودک مرده به چه سود آید؟ این کاری عبث است و تنها پول به جیب استاد قفس ساز میریزد! جناب بهنود، حضور مردم در انتخابات حکومتی هیچ سودی برای آنها ندارد چه آنکه آن طفلِ علیلِ دموکراسی و نقش مردم در حاکمیت، دیر زمانی است که جان به جان آفرین تسلیم کرده است. کار درست را آن پدران تحریمی میکنند که به دنبال چاره رفته و به دنبال براندازی رژیم ضد مردمی و سرکوبگر جمهوری اسلامی هستند. آن مادرانی که هنوز بر این قفس‌ها دخیل میبندند ناآگاهند و احساسی رفتار میکنند. اینان با امید بستن به این قفس‌ها (رای دادن در انتخابات حکومتی) فقط حجره کاسبی استاد قفس ساز را گرم کرده و پول به جیب او میریزند.

کودک مرده قفس میخواهد چکار؟! از استاد قفس ساز قفس نخرید تا برشکست شود.

مطالب مرتبط:

مسعود بهنود و جهت وزش باد!

آیا آزادی مهدی خزعلی از زندان مشروط به گرم کردن تنور انتخابات حکومتی بوده است؟

گمانه‌زنی‌ها درباره چرایی تلاش شبانه روزی مهدی خزعلی برای گرم کردن تنور انتخابات حکومتی

در اعتراض به دعوت مهدی خزعلی از مردم برای شرکت در انتخابات غیر آزاد و انتخاب «بد» از میان «بدترها»

گمانه‌زنی‌ها درباره چرایی تلاش شبانه روزی مهدی خزعلی برای گرم کردن تنور انتخابات حکومتی

اگر تصور میکنید کیهان، رجا نیوز، فارس و یا ایرنا در صف مقدم تبلیغات حکومتی برای تشویق مردم به شرکت در دور دوم انتخابات مجلس قرار دارند سخت در اشتباهید. مهدی خزعلی خود یک تنه و به شکل خستگی ناپذیر و شبانه روزی در حال کشیدن جور رسانه‌های حکومتی است و این مسئولیت خطیر را بر عهده گرفته است! مهدی خزعلی از دو هفته پیش تاکنون و در راستای منافع رژیم بیش از ۲۳ مطلب وبلاگی و چندین ویدئو جهت تشویق مردم [جنبش سبز] به شرکت در نمایش حکومتی انتخابات منتشر کرده و از آنها میخواهد که به شعور خود توهین کرده و به یکی از ضد ایرانی‌ترین و افراطی‌ترین مذهبیون موجود رای مجدد دهند.

در آخرین پیشنهاد خود، مهدی خزعلی از طرفداران جنبش سبز میخواهد که برای نشان دادن اعتراض خود به حکومت، در بعد از ظهر روز انتخابات در حوزه‌های مطرح رای گیری در تهران که پوشش رسانه‌ای خوبی توسط صدا و سیمای حکومت در آنها صورت میگیرد حضور یابند. مشخص نیست این طرح چگونه میتواند به نفع مخالفان تمام شود؟ چگونه میتوان مخالفان را از موافقان تشخیص داد؟ اتفاقا به نظر من این کار دقیقا به نفع حکومت است. چون با حضور در این شعبه‌هایی که به طور مکرر تصاویر آنها در تلویزیون پخش میشود، حکومت به راحتی میتواند حضور مردم را پرشمار نشان داده و آن را دلیلی بر تایید رژیم از سوی مردم و محبوبیت حکومت در نزد مردم معرفی نماید!

تاکنون دهها وبلاگ‌نویس [از جمله خود من] و فعال سیاسی شناخته شده به طرح اخیر مهدی خزعلی اعتراض کرده و با دلایل منطقی نشان داده‎اند که به دلیل ماهیت غیر دموکراتیک انتخابات در رژیم جمهوری اسلامی و سابقه تقلبها و جا به جایی‎های گسترده در آرای مردمی در انتخابات پیشین، حضور در پای صندوق‎های رای به هر دلیلی که باشد تنها و تنها در راستای منافع رژیم بوده و نتیجه‎ای جز فراهم کردن خوراک تبلیغاتی برای رسانه‎های حکومتی جهت سوء استفاده از حضور مردم به نفع خود نخواهد داشت. اما خزعلی علیرغم همه این مخالفتها و دلایل منطقی، همچنان حتی بلندتر از رسانه‎های حکومتی بر طبل انتخابات میکوبد! این رفتار خزعلی حتی گمانه‎زنی‎ها و سوالاتی را درباره اهداف احتمالی به زندان افتادن و سپس آزادی وی در آستانه انتخابات حکومتی و نیز واقعیت پشت پرده اعتصاب غذای او مطرح کرده است. در این راستا ۲ سوال اصلی به ذهن میرسد و آن اینکه:

** آیا بازداشت ظاهرا وحشیانه مهدی خزعلی توسط وزارت اطلاعات، اعتصاب غذای ظاهرا طولانی مدت وی در زندان و حکم زندان و تبعید ظاهرا طولانی مدت او [که البته اجرا نشده است!]، پروژه‎ای جهت اپوزیسیون سازی از وی و تلاشی برای افزایش هوشمندانه سطح محبوبیت او جهت بهره برداری در آینده به نفع حکومت نبوده است؟!

** اکثر اعتصاب غذا کنندگان حداکثر بین ۵۰ تا ۶۵ روز دوام می‌آورند. رکورد اعتصاب غذا در دست یکی از ناراضیان ایرلندی است که در دهه ۸۰ میلادی پس از ۷۳ روز اعتصاب غذا جان خود را از دست داد. بابی ساندز ناراضی مطرح پس از ۶۶ روز اعتصاب غذا جان سپرد. مهدی خزعلی ادعا میکند که ۷۰ روز در اعتصاب غذای تر و خشک بوده است! با توجه به تاریخچه اعتصاب غذا کننده‌گان در طول تاریخ چگونه میتوان پذیرفت که فرد پس از چنین اعتصاب غذای طولانی، پس از آزادی بلافاصله فعالیت‌های روزانه خود را از سر گرفته و هر هفته به کارهای طاقت فرسایی چون کوهنوردی نیز بپردازد؟! آیا فرد به هیچ زمان فرجه‌ای برای بازیابی قوای تحلیل رفته و جبران وزن نیاز ندارد؟!

اصرار خزعلی بر حرف خود مبنی بر حضور مردم در انتخابات علیرغم مخالفتهای گسترده، احتمالات زیر را به ذهن متبادر میسازد:

 ۱- آزادی مهدی خزعلی از زندان و کاهش احتمالی محدودیت‌ها بر انتشارات حیان در آینده، مشروط به گرم کردن تنور انتخابات حکومتی از طریق فریفتن گروههایی از جنبش سبز بوده است (+).

 ۲- به دلیل افول جنبش سبز [به ویژه بر اثر سرکوب شدید حاکمیت]، مهدی خزعلی نسبت به متنفع شدن از به نتیجه رسیدن جنبش در آینده نزدیک نا امید گشته و بر آن شده است که همراستا با منافع اصلاح‌طلبان از محبوبیت پس از اعتصاب غذای اخیر خود استفاده کرده و با تشویق معترضان به حضور در انتخابات از آن به عنوان اهرم فشاری بر حاکمیت جهت ورود مجدد اصلاح‌طلبان به بدنه قدرت استفاده کند. بر طبق این احتمال، پیشنهاد مهدی خزعلی با هماهنگی با اصلاح‌طلبان و در راستای تحرکات اخیر محمد خاتمی و دیگر اصلاح‌طلبان حکومتی در رای دادن در روز ۱۲ اسفند و نیز اعلام برنامه جهت شرکت در انتخابات آینده ریاست جمهوری صورت میگیرد. (+)

 ۳- به زندان افتادن، اعتصاب غذا و نیز حکم طولانی مدت مهدی خزعلی همه و همه سناریوی از پیش طراحی شده وزارت اطلاعات برای اپوزیسیون سازی از وی و محبوب کردن او در نزد بدنه جنبش سبز جهت بهره برداری در آینده به نفع رژیم بوده است. دعوت دنباله‌دار وی به حضور در انتخابات با متوسل شدن به انواع ترفندها در این راستا ارزیابی میگردد.

ممکن است هر سه احتمال بالا غلط باشد و مهدی خزعلی فقط یک طرح ساده و مضحک را مطرح کرده باشد اما این اصرار وی بر طرح خود با علم به تقلب در انتخابات و جا به جایی آرا و تلاش شبانه روزی وی در تشویق مردم به حضور در انتخابات حکومتی علیرغم مخالفتها و اعتراضهای منطقی، درست بودن دستکم یکی از احتمالات بالا را تقویت میکند.

توضیح: وقتی با معدود طرفداران پیشنهاد خزعلی صحبت میکنم و با آنها دلایل مخالفت خود با طرح وی را در میان میگذارم، به جای شنیدن پاسخ منطقی، مرتبا با مغلطه بحث را منحرف کرده و اعتصاب غذای او را به رخ من میکشند! گویی که من یا بقیه مردم از خزعلی خواسته بوده‌اند یا کسی او را مجبور کرده بوده که اعتصاب غذا کند. اگر کسی صادقانه تصمیمی گرفته است و به نشانه اعتراض دست به اعتصاب غذا زده است، تصمیم خودش بوده، چرا منتش را بر سر ما میگذارید؟! وانگهی اعتصاب غذا، زندان رفتن و حتی مرگ یک نفر به معنای این نیست که نتوان هیچ گونه انتقادی از او کرد و دیدگاه‌ها و اظهارات او را نقد نکرد! چرا به دنبال بت سازی از افراد هستید؟! من به شخصه هیچ نظر غیر منطقی را نمیپذیرم از سوی هرکسی که صادر شده باشد!

مطالب مرتبط:

مهدی خزعلی به دنبال چیست؟ پروژه اصلاح طلبان برای سوء استفاده از جنبش سبز

آیا آزادی مهدی خزعلی از زندان مشروط به گرم کردن تنور انتخابات حکومتی بوده است؟

در اعتراض به دعوت مهدی خزعلی از مردم برای شرکت در انتخابات غیر آزاد و انتخاب «بد» از میان «بدترها»

پاسخی به پاسخ دکتر مهدی خزعلی؛ راهکار: تحریم فعال انتخابات / خودتان را از قطار انقلاب بیرون بیندازید!

با نامزد شدن در انتخابات فرمایشی زمینه سوء استفاده حکومت را فراهم نکنید!

آیا آزادی مهدی خزعلی از زندان مشروط به گرم کردن تنور انتخابات حکومتی بوده است؟

اول از همه بگویم که من نسبت به زندانی شدن بی دلیل و نقض آزادی بیان مهدی خزعلی مطلب نوشتم و اعتراض کردم  (+)، پس از آزادی او هم باز مطلب نوشتم و ابراز خوشحالی کردم (+). اما اعتصاب غذا، زندانی شدن و یا حتی کشته شدن یک فرد به دست یک دیکتاتور جنایتکار موجب نمیشود که نسبت به طرز فکر و عملکرد او انتقادی صورت نگیرد. اصولا اعتراض به زندانی شدن بی دلیل یک فرد الزاما نشانه تایید او و افکار او نیست بلکه به حرمت آزادی بیان و حقوق بشر صورت میگیرد.

اصل مطلب:

مهدی خزعلی از زمان آزادی از زندان حداکثر تلاش خود را به کار گرفته است تا مردم را به پای صندوق‌های رای بکشاند. در این راستا وی در هفت روز گذشته ۷ مطلب در توجیه شرکت در انتخابات نمایشی بر روی وبسایتش قرر داده است. مهدی خزعلی یک اصلاح طلب است و به رژیم وفادار و همانگونه که خودش هم در برنامه پارازیت گفت به ولایت فقیه پایبند است لذا شرکت او در انتخابات حکومتی چندان عجیب نیست همانطور که شرکت خاتمی عجیب نبود. اما چیزی که عجیب است تفاوت رفتاری مهدی خزعلی پس از آزادی از زندان با پیش از زندانی شدن است. قبل از زندان هم مهدی خزعلی معتقد بود که باید در انتخابات شرکت کرد و تحریم را مساوی با انفعال تفسیر میکرد (+)، اما خوب بعد از مشاهده مخالفت گسترده مردم به سرعت قانع شد و به قول خودش نه نامزد شد و نه رای داد (+). اما این بار با وجود مخالفت گسترده مردم [که هم در سایتش و هم در شبکه‌های اجتماعی به خوبی قابل مشاهده است] بر حرف خود اصرار میورزد، در حالیکه این ایده او از پیش شکست خورده است و چیزی بهتر از یک اسب تراوای دیگر از آب درنخواهد آمد [قبلا توضیح داده ام + +]. در نتیجه سوالی که پیش می‌آید این است که مگر چه چیزی تغییر کرده که رفتار خزعلی با ۴ ماه پیش تا به این حد متفاوت شده است و این چنین بر طبل انتخابات حکومتی میکوبد؟! جواب: در رفتار حاکمیت هیچ تفاوتی مشاهده نمیشود، تنها تفاوت در ۱- رای دادن سید محمد خاتمی و ۲- زندان رفتن خود خزعلی است.

لذا دو احتمال را میتوان درباره اصرار زیاد مهدی خزعلی به شرکت مردم در انتخابات و تبلیغ بی‌امان وی در اینباره مطرح کرد:

 ۱- همراهی با دیگر اصلاح طلبان برای پیشبرد پروژه‌ای که محمد خاتمی در ۱۲ اسفند آن را شروع کرد و هدف آن چیزی نیست جز فراهم کردن شرایط بازگشت مجدد اصلاح طلبان به بدنه قدرت. بدیهی است که اگر اصلاح طلبان بتوانند به هر روش و بهانه‌ای مردم را به پای صندوق بکشانند میتوانند از آن به عنوان اهرم فشاری برای تسریع بازگشت مجدد خود در بدنه قدرت استفاده کنند [اینجا بیشتر توضیح داده‌ام]. درست است که خزعلی سمت بالایی در تشکیلات اصلاح طلبان نداشته اما خاطرات خوش تجارت پر رونق و آسان زمان دولت اصلاحات برای انتشارات حیان و شرایط دشوار کنونی ممکن است او را به این سمت سوق داده باشد.

 ۲- احتمال دیگر این است که آزادی مهدی خزعلی از زندان مشروط به تبلیغ برای انتخابات بوده باشد. این احتمال زمانی تقویت میشود که میبینیم در موارد قبلی مثل نسرین ستوده، هدی صابر یا زندانیان بسیار دیگر، نه تنها اعتصاب غذای آنها منجر به آزادی از زندان نشد که در مورد اول هنوز که هنوز است از دادن کوچکترین مرخصی به وی خودداری شده است و در مورد دوم به مرگ زندانی منجر گردید. از سوی دیگر آنطور که غلامعلی رجایی در وبلاگ خود مینویسد و میگوید که مهدی خزعلی هم تایید کرده است، وی با دستور مستقیم شخص رهبری از زندان آزاد شده است. سوالی که مطرح میشود این است که چگونه است که خامنه‌ای شخصا برای آزادی خزعلی وارد عمل میشود، اما زندانیان سیاسی دیگر به دادستان یا حتی به وکیل هم دسترسی ندارند؟! این احتمال وجود دارد که حاکمیت پس از مشاهده اعتراض اعضای جنبش سبز به زندانی شدن و اعتصاب غذای مهدی خزعلی و کاهش شدید شرکت کنندگان در مرحله اول انتخابات از یک سو و با توجه به پایبندی خزعلی به رژیم و ولایت فقیه و نیز دست به قلم بودن و شمار بالای خوانندگان نوشته‌های او از سوی دیگر، تصمیم گرفته باشد که به شرط نوشتن و تشویق مردم به شرکت در انتخابات، او را آزاد کنند تا با یک تیر دو نشان زده باشند [هم از فشار افکار عمومی و سازمانهای بین‌المللی به خاطر زندانی بودن و اعتصاب غذای او بکاهند و هم اینکه شاید نوشته‌جات او بتواند جنبش سبز را به پای صندوق بکشاند].

دلیل این تغییر رفتار خزعلی هرچه که باشد خوشبختانه تاکنون جواب نداده است. زیرا مردم با هوشیاری تمام یک نــــــه بزرگ به دعوت خزعلی برای شرکت در انتخابات حکومتی و گرم کردن تنور آن برای حاکمیت گفته‌اند. این مخالفت‌های گسترده هم در وبلاگ و فیسبوک خزعلی و هم در شبکه‌های اجتماعی با حجم زیاد مطالب اعتراضی به وضوح قابل مشاهده است.

مطالب مرتبط:

مهدی خزعلی به دنبال چیست؟ پروژه اصلاح طلبان برای سوء استفاده از جنبش سبز

در اعتراض به دعوت مهدی خزعلی از مردم برای شرکت در انتخابات غیر آزاد و انتخاب «بد» از میان «بدترها»

پاسخی به پاسخ دکتر مهدی خزعلی؛ راهکار: تحریم فعال انتخابات / خودتان را از قطار انقلاب بیرون بیندازید!

با نامزد شدن در انتخابات فرمایشی زمینه سوء استفاده حکومت را فراهم نکنید!