بایگانی برچسب‌ها: حسن روحانی

علت افزایش حملات حکومتی به موسوی و کروبی و تشدید نقض حقوق بشر در ایران چیست؟

بازنشر سخنان تقابل جویانه ۲ سال پیش علی خامنه ای در سایت رسمی اش با این پوستر حاوی عبارت"نابخشودنی"
بازنشر سخنان تقابل جویانه ۲ سال پیش علی خامنه ای در سایت رسمی اش با این پوستر حاوی عبارت»نابخشودنی»

در روزهای اخیر بعد از مدتها مجددا از تریبونهای حکومتی مانند نماز جمعه یا صدا و سیما شاهد درخواست اعدام برای موسوی و کروبی از سوی شخصیت های تندرو وابسته به حکومت هستیم. حتی سایت رسمی رهبر جمهوری اسلامی با انتشار یادداشتی با عنوان «نابخشودنی» به بازشر اظهارات ۲ سال و نیم پیش خامنه ای در حمله و تخطئه جنبش سبز پرداخته و صراحتا عزم حکومت برای افزایش تقابل و برخوردها را نشان داده است. این  همه در حالی روی میدهد که بسیاری از مردم و حتی فعالان سیاسی امیدوار بودند که با ریاست جمهوری روحانی و شعار «اعتدال» وی، رفته رفته شاهد کاهش فشارها بر زندانیان سیاسی و نهایتا رهایی موسوی، کروبی و رهنورد از حصر باشیم.

بررسی اظهارنظرها و تحلیل رفتار مقام های حکومتی به ویژه رهبری رژیم در ماههای اخیر نشان می دهد که حکومت از دو اتفاق مهم امسال به شدت به خود غره شده و به قول معروف کبکش خروس میخواند و لذا فرصت را برای تسویه حساب های سیاسی، افزایش فشار بر مخالفان و عقده گشایی از منتقدان و رقبای سیاسی سابق مناسب یافته است تا همانطور که چهره های حکومتی مختلف هم در اظهارات خود به اشکال مختلف اذعان کرده اند، درس عبرتی را به دیگر منتقدان و مخالفان خود داده باشند. دو اتفاق مهم امسال یکی انتخابات ریاست جمهوری و دیگر توافق هسته ای با کشورهای ۱+۵ است.

مقام های ارشد رژیم و در صدر آنها علی خامنه ای، از برگزاری آرام، نسبتا پررونق و به زعم خود «موفقیت آمیز» انتخابات ریاست جمهوری و به روی کار آمدن فردی از حلقه خودی ها با سابقه ۳ دهه حضور در مناصب ارشد امنیتی و مدیریتی نظام به عنوان ریاست جمهور، بسیار خرسند هستند. درست است که بخشی از مردم به ناچار و برای کاهش فشار سنگین تحریم ها به روحانی که در مقایسه با بقیه کاندیدهای به شدت تندرو، میانه رو محسوب میشد رای دادند اما شکی نیست که همین حضور درصد بالایی از مردم در انتخابات علیرغم تقلب گسترده ای که در انتخابات قبلی رخ داد و سرکوب و کشتار وحشیانه معترضان پس از آن، به نوعی ثبات رژیم را دستکم در کوتاه مدت تضمین کرد. این اتفاق و نیز رفتن احمدی نژاد دردسر ساز و بلندپرواز، یک آرامش نسبی و اطمینانی را در فضای سیاسی حکومتی حاکم کرد. شاید همین موضوع دلیل اصلی افزایش بی سابقه اعدام ها در ماههای اخیر پس از انتخابات ریاست جمهوری باشد.

این فضای آرامش و اطمینان از آینده با توافق نصفه و نیمه هسته ای با قدرتهای جهانی و در نتیجه آن از بین رفتن احتمال هرگونه حمله نظامی و یا تشدید تحریم ها در آینده نزدیک و نیز آزادی ۸ میلیارد دلار از پولهای ایران در خارج از کشور، بیشتر و بیشتر شده است. علم به این واقعیت که مساله نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر در ایران، سرکوب مخالفان و روزنامه نگاران و نیز حصر موسوی و کروبی اساسا در جریان مذاکرات هسته ای مطرح نشده و حکومت هیچ گونه فشاری را از این ناحیه متحمل نگردیده است، افزایش شمار اعدام ها و نیز حملات اخیر به موسوی و کروبی و عقده گشایی ها علیه آنها را قابل درک می سازد!

شکی نیست که حملات اخیر به موسوی و کروبی و فراخوانهای اعدام برای آنها در رسانه ها و تریبونهای حکومتی، جهت افزایش فشار بر آنها به منظور نوشتن «توبه نامه» می باشد تا خامنه ای که مدتهاست به دیکتاتوری خودکامه تبدیل شده است بار دیگر از طریق تحقیر مخالفان و منتقدان خود به نوعی «ارضا» شود. اما سوال اینجاست که آیا نمی شد در ماههای اخیر به نحوی به حکومت فشار آورد؟ آیا اصلاح طلبان و در صدر آنها خاتمی نمیتوانستند به جای حمایت همه جانبه و بی چون و چرا از شخص روحانی در انتخابات، حضور خود و نیروهای حامی خود را مشروط به آزادی موسوی و کروبی بنمایند؟ آیا اگر آن گروه از رای دهندگان به روحانی که در سال ۸۸ به موسوی و کروبی رای داده بودند به جای «تشکر»های گاه و بی گاه خود از وی، هرچه صریح تر و قاطع تر از وی میخواستند که کاری برای رفع حصر و کاهش فشار از زندانیان سیاسی انجام دهد، اکنون کار به اینجا کشیده بود؟!

سوال دیگر این است که چگونه کشورهای غربی و در راس آنها آمریکا که بانگ حمایت از حقوق بشرشان همه جا را فرا گرفته، در جریان مذاکرات هسته ای که مناسبترین موقع برای گرفتن امتیاز از رژیم است کوچکترین صحبتی از موارد نقض حقوق بشر در ایرانِ تحت حاکمیت جمهوری اسلامی نکردند و نمیکنند؟! چرا ادامه مذاکرات را مشروط به آزادی مخالفان سیاسی از جمله موسوی و کروبی نمیکنند؟! چرا اپوزیسیون خارج از کشور با این همه شوراهای جور واجور که همگی صفت «ملی» را یدک میکشند با این کشورها لابی نمیکنند تا در حین مذاکرات مساله نقض حقوق بشر و زندانیان سیاسی و از جمله حصر موسوی و کروبی را با طرف ایرانی مطرح کنند؟! اگر این دورنگری ها و فعالیت ها از سوی منتقدان داخلی و مخالفان خارجی رژیم صورت میگرفت آیا اکنون جمهوری اسلامی جرات میکرد که این چنین به خود غره شود و دست خود را باز ببینند تا سرکوب ها و فشارها را تشدید کند؟!

از آزادی زندانیان سیاسی هم خوشحالم هم نگران!

hasrشب خوبی است، چندین زندانی سیاسی از جمله نسرین ستوده،  فیض الله عرب سرخی، محسن امین زاده، میرطاهر موسوی و چندین زندانی سیاسی زن دیگر که پس از اعتراضها به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ زندانی شده بودند آزاد شده اند! همچنین گفته میشود که عیسی سحرخیز و احمد زيدآبادی دو تن از چهره‌های فعال سياسی و مطبوعاتی در ایران نيز آزاد شده‌ اند. آزادی این عزیزان مایه خوشحالی و امیدواری بیشتر به آینده دولت روحانی است.

منتهی امیدوارم این آزادی ها و این گشایش ها در فضای سیاسی و اجتماعی موقتی و برای مصرف تبلیغاتی در آستانه سخنرانی هفته آینده روحانی در صحن سازمان ملل متحد در نیویورک نباشد! امیدوارم این اقدامات به مثابه «سوپاپ اطمینان» و جهت فریفتن مردم در داخل و دولتهای غربی در آستانه مذاکرات هسته ای نباشد! امیدوارم این حرکتها و اقدامات نشانه ای از تغییر نگرش حکومت به انتقاد و سوال، تغییر در سیاستهای کلی نظام و نشانه ای از «جذب حداکثری» باشد!

میخواهم خوش بین باشم اما ته دلم هنوز قرص نیست، هنوز غصه دارم، هنوز نگرانم! وقتی می بینم که موسوی و رهنورد و کروبی در حصر هستند! وقتی هنوز صدها زندانی سیاسی دیگر از جمله مجید توکلی و عبدالفتاح سلطانی در زندان هستند بدون اینکه اجازه مرخصی داشته باشند! بیش از ۱۰۰ اعدامی در دو سه ماه اخیر حتی به فرض اینکه به جرم مواد مخدر یا تجاوز هم باشد باز به هیچ وجه قابل قبول نیست! همین هفته پیش یک بهایی در بندرعباس با شلیک گلوله به سر به قتل رسید! اینها را که می بینم میگویم نکند اینها همه اش موقتی و برای بهره برداری سیاسی باشد؟!

آقای روحانی مردم به امید «تغییر» و به امید «اعتدال» در داخل و خارج به تو رای دادند چون تندروها را قبول ندارند! با آزادی موسوی و کروبی نشان بده که مردم اشتباه نکرده اند و تو مرد میدانهای سخت هستی! تو اگر به خواسته های مردم عمل کنی، مردم هم هوای تو را خواهند داشت، مطمئن باش!

در همین زمینه:

تا حالا: رای به روحانی درست بود!

تا حالا: رای به روحانی درست بود!

درسته که هنوز هم مثل قبل شاهد اعدام و زندان و گشت ارشاد و اینها هستیم اما نمیتوان از یک طرف باز شدن نسبی فضای فرهنگی – اجتماعی در داخل کشور و از طرف دیگر رخت بر بستن گنده گویی و حریف طلبیدن در سیاست خارجی و عزم دولت جدید برای کاهش تنش با کشورهای دیگر را نادیده گرفت. به نظر من قابل تصور نبود که با رییس جمهور شدن جلیلی یا حتی قالیباف خانه سینما به این سرعت بازگشایی بشود، به جای انکار هولوکاست، سال نو به یهودیان تبریک گفته بشود، به چندین روزنامه جدید مجوز انتشار داده بشود و بر خلاف سیاست دروغ گویی دولت احمدی نژاد، نرخ واقعی تورم بدون پرده پوشی در تلویزیون اعلام بشود! تا اینجای کار به نظر میرسد که رای دادن به روحانی کار درستی بوده است. درسته که روحانی «ایده ال» نیست اما در میان کاندیدهای تایید صلاحیت شده قطعا از همه بهتر بود، حداقلش این است که حالا دیگر سایه شوم جنگ و حمله نظامی به طور کامل از ایران دور شده و از روند شتابان سقوط ارزش ریال به طور جدی کاسته شده است!

البته ما نباید به این چیزها بسنده کنیم، انتظارات ما بیشتر از این حرفهاست. باید موسوی و کروبی و دیگر زندانیان سیاسی آزاد بشوند، باید تحریم ها با افزایش شفافیت فعالیت هسته ای ایران و موافقت حکومت با نظارت بیشتر آژانس و با دیپلماسی قوی کاهش و نهایتا لغو بشوند و مهمتر از همه موازین حقوق بشر در کشور اجرایی بشود. اما در شرایطی که فعلا امکان تغییر نظام در آینده نزدیک وجود ندارد و جایگزینی پراکتیکال برای آن متصور نیست، و از طرف دیگر با علم به اینکه اولویت مردم تحت فشار شدید اقتصادی نه آزادی و دموکراسی و مسائل این چنینی که رفع مشکلات اقتصادی روزمره است، به نظر میرسد که بهترین کار همین انتخاب گزینه ای بود که با زبان نرم و دیپلماسی آشتی جویانه خطر جنگ را از کشور دور و به سمت کاهش تحریم ها حرکت کند.

به نظر میرسد که دولت و در مقیاس بزرگتر حکومت دریافته است که با وجود این تحریم ها و عدم امکان انتقال درآمد ارزی حاصل از فروش نفت به داخل، امکان رونق اقتصادی و کاهش تورم و بیکاری وجود نخواهد داشت و در نتیجه عزم خود را جزم کرده اند که تحریم ها را کاهش بدهند، گرفتن مسئولیت مذاکرات اتمی از آدم تندرو و افراطی مثل جلیلی و انتقال آن به دیپلمات پراگماتیک و باتجربه ای مثل ظریف نشان دهنده همین واقعیت است.

در کل من به آینده امیدوار هستم! در ضمن امیدوارم در حاشیه جلسه ۱۰ روز دیگر سازمان ملل، روحانی یا ظریف با اوباما یا جان کری دیداری حتی شده غیر رسمی و کوتاه، حتی شده در راهروهای سازمان ملل داشته باشند، امیدوارم مثل خاتمی نروند در توالت سازمان ملل قایم بشوند که با آمریکایی ها دست ندهند!! چنین دیداری و چنین مکالمه ای بین مقام های ارشد ایرانی و آمریکایی بعد از ۳۴ سال قطعا موجب کاهش محسوس تنش ها میان دو کشور خواهد شد؛ چیزی که بر کاهش و نهایتا حذف تحریم ها که فشار شدیدی را بر ایرانیان وارد کرده است، تاثیر شدیدی خواهد داشت.

در همین زمینه:

چرا به روحانی رای می دهم؟

معنی «اعتدال» را هم فهمیدیم! معرفی یک جنایتکار به عنوان وزیر دادگستری!

24-7-1390_IMAGE634544815538830434 روحانی، مصطفی پورمحمدی را برای وزارت دادگستری برگزیده است! بر طبق کتاب خاطرات آیت الله منتظری، پورمحمدی در تابستان سال ۶۷ به عنوان نماینده وزارت اطلاعات، یکی از اعضای تیم سه نفره ای بود که به دستور خمینی زندانیان سیاسی و عقیدتی را برای اعدام دستچین میکردند! پورمحمدی، نیری (قاضی شرع) و اشراقی (دادستان وقت تهران) به زندانها میرفتند، به زندانی میگفتند «آیا بر سر موضع هستی؟» اگر زندانی پاسخ مثبت میداد یا حاضر به توبه نمیشد یا تشخیص میدادند که بر سر موضع است او را برای اعدام میبردند!! پورمحمدی دستش به خون دستکم ۴۰۰۰ نفر آلوده است!

آقای روحانی خوب پاسخ رای اعتماد مردم را دادی، دست مریزاد واقعا که چنین جنایتکاری را برای پست وزارت انتخاب کردی آن هم وزارت دادگستردی! زرشک!

آقای روحانی حواست را خوب جمع کن، یک موقع خیال نکنی چون مردم به دنبال اندکی گشایش در امور بودند و در نتیجه به تو که از بقیه کاندیداهای از صافی گذشته اندکی ملایمتر بودی رای دادند پس تا ابد همراه تو خواهند بود و هر کاری که بکنی تایید میکنند! نه چنین چیزی نیست، مردم تا وقتی با تو هستند که از خواسته های آنها اطاعت کنی و در جهت منافع آنها قدم برداری وگرنه حتی یک لحظه هم شک نکن که اگر بخواهی قدمی از مسیر منافع ملت منحرف بشوی، ملت به سرعت به تو پشت خواهند کرد!

مطلب مرتبط:

مسوولیت آیت الله موسوی اردبیلی به عنوان رییس وقت قوه قضاییه در اعدام های سال ۶۷

ادعای تقلب در پایان نامه حسن روحانی و عکس العمل دانشگاه اسکاتلندی به این موضوع

سایت خودنویس و سپس سایت آمریکایی سیاست خارجی (Foreign Policy) در بخش «دیدگاه ها» به نقل از خودنویس مطلبی را منتشر کرده و مدعی شده اند که در نسخه اینترنتی چکیده پایان نامه دکتری حسن روحانی (فریدون) که بر روی سایت کتابخانه دانشگاه گلاسکو کالدونیان قرار گرفته است، چند جمله یافته اند که قبلا همان جملات عینا در کتاب «اصول قوانین اسلامی» نوشته محمد هاشم کمالی نویسنده افغان دانشگاه مالزی در سال ۱۹۹۱ هم نوشته شده بوده است. با ذکر این موضوع ادعا شده است که روحانی مرتکب دزدی ادبی (plagiarism) شده است.

نشریه انگلیسی زبان در ادامه بررسی های خود با دانشگاه اسکاتلندی در این ارتباط مکاتبه کرده است، سخنگوی دانشگاه در ابتدا به آنها پاسخ داده است که در هر حال حاضر نمیتوانند در این زمینه نظری بدهند زیرا باید نسخه کامل پایان نامه ۵۰۰ صفحه ای روحانی که به شکل فایل الکترونیکی هم نیست را بررسی کنند. پس از آن مدیر ارتباطات دانشگاه (Charles McGehee) با نشریه مذکور مجددا تماس گرفته و از قول کتابخانه دانشگاه تایید کرده که از کتاب «اصول قوانین اسلامی» و نویسنده آن هم در داخل متن پایان نامه و هم در لیست مراجع در انتهای پایان نامه به عنوان منبع برای نوشتن پایان نامه نام برده شده است. با این پاسخ به نظر میرسد که دانشگاه انگلیسی به طور ضمنی موضوع ادعای تقلب ادبی که اول بار توسط سایت خودنویس مطرح شد را عملا رد کرده است!

fd

 لینکها: خودنویس ، نشریه Foreign Policy

رای ندادن از ترس تقلب، همچون خودکشی کردن از ترس مرگ است…!

voteما ۴ سال پیش هم در چنین روزهایی رای دادیم اگرچه رایمان ﺭا نشمردند اما این کار برایشان به شدت هزینه در بر داشت به گونه ای که تا ماهها خواب بر چشمان دیکتاتور حرام گردید! در مقابل اگر مطابق با توصیه پاهای ثابت تحریم عمل کرده و اصلا رای نداده بودیم، هیچ هزینه ای برای نظام ایجاد نمی شد انگار که اصلا وجود خارجی نداشتیم! پس اینکه بگوییم رای نمی دهیم چون نمی شمرند در حقیقت به معنی حذف خود و نظر خود به دست خود است. چنین چیزی دقیقا مثل این است که کسی از ترس مرگ، دست به خودکشی بزند!

اگر راي ندهيم، آينده در خوشبينانه‌ترين حالت، تداوم امروز است. اما اگر راي بدهيم، آينده در بدبينانه‌ترين حالت، تداوم امروز است. پس بیایید فرصت را مغتنم شمرده و با امید به بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی و کاهش تنش با جامعه جهانی، رای خود را به نفع کاندیدای اعتدال به صندوق بریزیم، به این امید که رایمان شمرده شود. ما نمیتوانیم و نباید از ترس تقلب در آرا، این فرصت را از خود بگیریم و فردای روز انتخابات با پشیمانی به خود بگوییم ای کاش رای داده بودم تا جلیلی با آن ادبیات انقلاب اسلامی و اقتصاد مقاومتی متوهمانه اش به قدرت نرسیده بود و ۸ سال دوران تنش و بی ثباتی دوره احمدی نژاد ادامه نمی یافت!! اما اگر رایمان را نشمردند هم چیز زیادی را از دست نداده ایم چرا که حتی با فرض عدم وقوع اعتراض های خیابانی مانند سال ۸۸ هم تازه رسیده ایم به همین جایی که تحریمی ها ۳۵ سال است منفعلانه در آنجا ایستاده اند!! اینها سال ۸۸ و ۸۴ و ۷۶ و همه سالهای دیگر هم می گفتند رای ندهید!

بحث اینکه با حضور ما به نظام و سرکوبها و اعمالش مشروعیت داده می شود هم از اساس باطل است چون این رای به هیچ وجه در تایید عملکرد نظام نیست بلکه حاکی از دلبستگی و عشق به ایران و امید و تلاش برای آینده بهتر است. با وجود ۲۰۰ هزار کاندید شورای شهر، اگر فرض بگیریم هر کدام از اینها دستکم ۵۰ نفر از اقوام و بستگانشان را تشویق به رای دادن به خود کرده باشند، این یعنی اینکه تنها به خاطر برگزاری انتخابات شوراها دستکم ۱۰ تا ۱۵ میلیون نفر پای صندوقهای رای حاضر خواهند شد چیزی که به راحتی امکان بهره برداری تبلیغاتی نظام را فراهم خواهد کرد. پس چه ما برای رای به روحانی به پای صندوق برویم و چه تحریم کنیم و در خانه بنشینیم، نهایتا حکومت مشارکت را بالای ۶۰ تا ۷۰ درصد اعلام و بهره برداری تبلیغاتی خود را هم خواهد کرد. پس بیایید حداقل با مشارکت، شانس خود برای اعلام نظر و تغییر در سطح اجرایی کشور را از دست نداده باشیم!

در همین زمینه:

چرا به روحانی رای می دهم؟

حس دوگانه این روزها؛ رای بدهم یا رای ندهم؟!

اگر دیدید عده زیادی رای دادند تعجب نکنید! اما چرا؟

با در نظر گرفتن احتمال تقلب مردم در ۲ حالت برد میکنند، تحریم کامل یا حضور گسترده و رای به کاندید معتدل!

چرا به روحانی رای می دهم؟

همایش انتخاباتی حسن روحانی در ورزشگاه شیرودی تهران

همایش انتخاباتی حسن روحانی در ورزشگاه شیرودی تهران

دروغ چرا من هم تا مدتی پیش جزو تحریمی ها بودم، تا همین چند وقت پیش بر این باور بودم که همه کسانی که از فیلتر شورای نگهبان رد می شوند با هم هیچ فرقی ندارند، حتی با نوشتن مطلبی این را بیان کردم. اما حالا وقتی دقیق تر نگاه میکنم می بینم که این حرف درست نیست، چرا که به عنوان مثال وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مملکت در دوره خاتمی با نفت بشکه ای ۹ دلار به مراتب بهتر از دوره احمدی نژاد با نفت ۱۰۰ دلاری بوده است در حالیکه مسلما هر دو نفر تایید شده همین شورای نگهبان بوده اند و رهبر هم در هر دو دوره خامنه ای بوده و سپاه هم در هر دو دوره وجود داشته و نقش ایفا میکرده است! لذا به نظرم اینکه بگوییم بین این ۶ کاندید باقیمانده تفاوتی وجود ندارد و عملکرد آنها با یکدیگر متفاوت نخواهد بود واقعا درست نیست. حقیقتا نمیشود تفاوت فاحش میان دیدگاههای فردی افراطی و تندرو مثل جلیلی با فردی معتدل و میانه رو مثل روحانی با سابقه تعامل با کشورهای غربی را منکر شد.

مسلما همه این افراد در چارچوب نظام عمل خواهند کرد و نمیتوان از روحانی مثلا انتظار عملکردی خارج از نظام را داشت. روحانی نه قبله آمال است و نه منجی. رای به او به هیچ وجه به منزله تایید عملکرد او در آینده یا سوابق و کارهای او در گذشته نیست. رای به روحانی تنها به امید بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور و به ویژه طبقه متوسط با دغدغه آزادی و دموکراسی که حالا درگیر مشکلات معیشتی متعددی شده است صورت می گیرد. از سوی دیگر این رای دادن به هیچ وجه به منزله تایید جنایتها و سرکوبها و عملکرد نظام نیست بلکه یک استراتژی به منظور فراهم آوردن موقعیت برای بهبود شرایط است. مسلما میتوان در کنار این کار، همچنان به مبارزات سیاسی و اطلاع رسانی و روشنگری بر ضد رژیم ادامه داد! این ۲ عمل هیچ منافاتی با یکدیگر ندارند بلکه میتوانند همزمان در کنار هم دنبال شوند!

تاریخ بارها و بارها نشان داده است ملتی که دچار مشکلات معیشتی شدید باشد، به دنبال آزادی و دموکراسی نخواهد رفت. پیشرفت و توسعه اقتصادی و وجود سطحی از رفاه و آرامش فکری در جامعه، لازمه پیدایش دموکراسی و مطرح شدن خواسته های مدنی از جمله آزادی های فردی است! من دوست ندارم با انقلاب پابرهنگان و گرسنگان، کشورم به ورطه دیکتاتوری دیگری بیفتد. از سوی دیگر هر انسان آزاده، باشرف و وطن دوستی هر چقدر هم که از جمهوری اسلامی متنفر باشد، نه تنها به دنبال سقوط نظام از طریق حمله نظامی نخواهد بود بلکه از هیچ تلاشی برای کاهش تنش و احتمال برخورد نظامی فروگذار نخواهد کرد زیرا خوب میداند که برخورد نظامی منجر به ویرانی ایران خواهد شد. پس بهترین کار تلاش برای رفع مشکلات اقتصادی و دغدغه های مردم و در نتیجه فعال کردن بدنه جنبش های اجتماعی می باشد. امیدوارم این اتفاق بیفتد.

در مطلب قبلی به احتمال تقلب و پیامدهای آن هم پرداخته بودم.

در همین زمینه:

حس دوگانه این روزها؛ رای بدهم یا رای ندهم؟!

اگر دیدید عده زیادی رای دادند تعجب نکنید! اما چرا؟

با در نظر گرفتن احتمال تقلب مردم در ۲ حالت برد میکنند، تحریم کامل یا حضور گسترده و رای به کاندید معتدل!

با در نظر گرفتن احتمال تقلب مردم در ۲ حالت برد میکنند، تحریم کامل یا حضور گسترده و رای به کاندید معتدل!

n00285029-bبا نگاهی گذرا به تقلب در انتخابات سال ۸۸ و اعتراض های پس از آن در می یابیم که تقلب گسترده در انتخابات ریاست جمهوری برای نظام بسیار پرهزینه است. درست است که حکومت با دست بردن در آرا، در آن سال نگذاشت فرد مورد نظر مردم به ریاست جمهوری برسد اما ما نباید هزینه های زیادی که نظام در پی آن متحمل شد، ضربه سختی که به پیکره نظام وارد گردید و میلیونها نفری که در پی آن تقلب به جمع مخالفان خامنه ای پیوستند را نادیده بگیریم. امثال نوریزاد را نگاه کنید، ببینید چه ریزش های شدیدی در حاکمیت رخ داد. همین اتحاد جهانی که الان بر ضد حاکمیت شکل گرفته است تا میزان زیادی در نتیجه همین سرکوب های سال ۸۸ است. اگر مطابق با توصیه های ۳۵ ساله اپوزیسیون منفعل خارج نشین -که توانایی حتی ۱ ساعت نشستن دور هم را هم ندارند- کسی در سال ۸۸ رای نمیداد، آیا اساسا جنبشی اعتراضی شکل میگرفت؟! آیا اساسا این ریزش ها رخ میداد؟ آیا ماهیت نظام برای شمار بسیاری از مردم روشن میگردید؟

لذا به نظر من حضور در این انتخابات به شرطی که این حضور به شکل گسترده باشد لزوما کار اشتباهی نیست بلکه میتواند به عنوان یک حرکت استراتژیک توجیه پذیر باشد تا قشر متوسط آزادیخواه و دموکراسی طلب که در شرایط کنونی دچار فقر و مشکلات اقتصادی شده است از این مشکلات رهایی یابد تا بدنه جنبش های اعتراضی مجددا تقویت شود. با روی کار آمدن افرادی معتدل مثل روحانی یا عارف در نتیجه آرای بالای مردمی در مقابل افرادی تندرو و سپاهی مثل جلیلی یا قالیباف که مورد حمایت خامنه ای و سپاه هستند، امید به اصلاح روند کنونی و حاکمیت عقلانیت دستکم در حوضه مسائل اجرایی. اقتصاد و تا حدودی مسائل اجتماعی کشور افزایش می یابد. درست است که رییس جمهور همه کاره نیست اما هیچ کاره هم نیست، وگرنه این همه تقلا نمیکردند که عده زیادی را رد صلاحیت کنند یا در انتخابات قبلی تقلب کنند! به هر حال تفاوت عمده شرایط اجتماعی و اقتصادی در دو دوره خاتمی و احمدی نژاد در حالی که رهبر در هر دو دوره یک نفر بوده است، و در حالی که نفت در دوره خاتمی یک دهم دوره احمدی نژاد قیمت داشته است، غیر قابل انکار است.

در صورت حضور گسترده مردم، محتمل به نظر نمی رسد که نظام بخواهد بار دیگر با تقلب گسترده در انتخابات هزینه سنگینی را بر خود تحمیل کند به ویژه اینکه الان از یک طرف در سوریه در حال جنگ هستند و بعید نیست که با دخالت غربی ها به طور مستقیم به وادی جنگ بیفتند، و از سوی دیگر تحریم های شدید جهانی منابع درآمدی و ارزی رژیم را به شدت کاهش داده است و در نتیجه آنها با مشکلات متعددی درگیر هستند. حتی اگر تقلب بکنند هم باز مردم ضرر نمیکنند چون این کار تیر دیگری بر ادعای نظام بر مردمی بودن آن خواهد بود و عده بیشتری از خودی ها ریزش خواهند کرد و حلقه نظام تنگتر و تنگتر خواهد شد و فشار خارجی ها بر نظام تشدید خواهد گردید. بحث اینکه نظام از این حضور مردم به نفع خود بهره برداری تبلیغاتی میکند هم به نظر حداقل در این انتخابات توجیه زیادی ندارد چون به هر حال درصدی از مردم به ویژه در شهرهای کوچک برای انتخابات شورای شهر که به طور همزمان برگزار میشود شرکت خواهند کرد و در نتیجه خواه ناخواه حکومت از آن بهره تبلیغاتی خواهد برد و درصد مشارکت را هم بالا اعلام خواهد کرد چه مردم انتخابات ریاست جمهوری را تحریم کنند و چه نکنند!

حرف آخر اینکه در ۲ صورت مردم میتوانند خواسته خود را به نظام تحمیل کنند و به هدف خود برسند، یکی تحریم کامل به گونه ای که محلهای رای گیری به طور محسوسی خالی باشد و آبروریزی بزرگی به بار بیاورد و دیگری حضور گسترده و رای دادن به کاندید معتدل! حالت اول عملا ممکن نیست چون دستکم چند میلیون وابسته به نظام هستند که همیشه شرکت میکنند. اما در صورت حضور گسترده مردم و رای به یک کاندید خاص مثل روحانی یا عارف (این ۲ حتما باید ائتلاف کنند)، احتمال اینکه نظام جرات کند بار دیگر با تقلب گسترده ریسک ماهها تنش و درگیری را برای خود بخرد، اندک است، حتی اگر این کار را بکند باز هم به دلایل ذکر شده در بالا مردم ضرر نخواهند کرد.

در همین زمینه:

سوریه باتلاق جمهوری اسلامی!

اگر دیدید عده زیادی رای دادند تعجب نکنید! اما چرا؟

حس دوگانه این روزها؛ رای بدهم یا رای ندهم؟!

نمودار جهش عظیم در «شاخص فلاکت» در ایران در ۲ سال گذشته!

هدف آمریکا از تحریم های جدید: فشار مستقیم بر ایرانیان؛ پیام تحریمها: نگذارید جلیلی رییس جمهور شود!