شلاق خوردن پیمان عارف و مسئولیت ما

پیمان عارف

روز دیگری آمد و باز خبر رسید که حکومت جهل و جور کینه اهریمنی خود را با ضربات شلاق مجریان به اصطلاح عدالتش بر پیکره خون آلوده مردم ایران خالی کرده و یکی از فرزندان آزاده ایران زمین به نام پیمان عارف را شلاق زده است!

صرفنظر از دلیل اجرای چنین مجازاتی که اتهام واهی توهین به «رییس جمهور» (که البته من احمدی نژاد را رییس جمهور ایران نمیدانم!) ذکر شده است و اینکه اساسا سلام نکردن به یک فرد نمیتواند مصداق توهین تلقی شود، به نظر من تک تک ما در ادامه اجرای همه روزه چنین احکامی مسئولیم.

سکوت ما چراغ سبزی است به این حکومت برای ادامه اجرای این جنایت ها و ظلم ها. شک نکنید اگر هریک از ما به اجرای چنین احکام وحشیانه ای اعتراض کنیم، این حکومت جرات نخواهد کرد بار دیگر چنین احکامی را به اجرا درآورد. در قرن ۲۱ حتی حیوانات را هم دیگر کتک نمیزنند و هر نوع بدرفتاری با یک حیوان مورد اعتراض شدید مردم و رسانه های کشورهای مختلف قرار میگیرد. چگونه است که در مملکت ما انسانی را به جرم «انتقاد»، ۷۴ مرتبه با کابل شلاق میزنند و کسی دم برنمی آورد؟! آخر ما را چه شده است؟! چرا چنین حکومتی گریبان ما را گرفته است؟ مطمئنا رخوت و سستی امروز ما موجبات ادامه حیات این حکومت و زمینه وقوع همه روزه چنین جنایت هایی را فراهم کرده است.

واقعیت این است که مدتی است ما به ملتی مجازی تبدیل شده ایم! ملتی که فقط لایک میزند و کامنت میگذارد! ملتی که در اینترنت انقلاب میکند! لایک ها، عوض کردن عکس پروفایل و لینک گذاشتن ها از مسوولیت ما کم نخواهد کرد. باید اعتراض ما به مرحله فعلیت برسد و نمود عملی بیابد. تصویر را ببینید، کبودی کمر پیمان را بنگرید! شلاق خوردن او به صورت مجازی صورت نگرفته، ضربات شلاق به طور واقعی بر پیکر او فرود آمده است.

نگذاریم اجرای این شکنجه ها (شلاق نمونه بارز شکنجه است) و مجازات های وحشیانه برایمان عادی شود. نگذاریم اجرای چنین احکام وحشیانه و غیر انسانی ای برای این حکومت عادی شود! فراموش نکنیم که همه ما مسئولیم!

ما با سکوتمان و با انفعال و رخوت خود، چراغ سبز اجرای چنین مجازات هایی را به حکومت میدهیم و لذا مسئولیم!

مطالب مرتبط:

بررسی نقش شبکه های اجتماعی بر اعتراض های مردمی؛ مزایا و معایب

فضا را عوض کنید!

10 پاسخ به “شلاق خوردن پیمان عارف و مسئولیت ما

  1. Irani اکتبر 10, 2011 در 4:22 ق.ظ.

    برای ظهور آقا امام زمان

    وقتی احمقی

    وقتی احمقی، یکی از راه می رسد و با لهجه دهاتی مزخرف می بافد و تو اتقلاب می کنی بدون اینکه بدونی که دقیقا داری چه کار می کنی .
    وقتی احمقی،به جمهوری اسلامی رای می دهی بدون اینکه بدونی اسلام دقیقا چه جور دینی است و جمهوری دقیقا چه تعریفی دارد
    وقتی احمقی ، وقتی می گویند اقتصاد مال خر است می خندی ولی بعد ها از دیدن قبض گاز و برق و تورم دو رقمی و قیمت نون بربری گریه می کنی
    وقتی احمقی ، روسری سر خواهر و مادرت می کنند و تو با خودت فکر می کنی که یک روسری سر کردن یا نکردن آنقدر ها هم مهم نیست.
    وقتی احمقی در برابر تمام حقوق ضایع شده ات کوتاه می آیی و نمی فهمی به مخاطره افتادن بخشی از آزادی از بین رفتن همه ی آن است
    وقتی احمقی ، برات مهم نیست که روزنامه ها را می بندند ، سرمایه های ملی را چپاول می کنند ،مخالفین را اعدام می کنند، مغزهای کشورت یکی بعد از دیگری فرار می کنند.
    وقتی احمقی برات مهم این است که کسی به تو کاری ندارد و نمی بینی که وقتی کل کشتی در حال غرق شدن باشد به زودی نوبت تو هم خواهد شد
    وقتی احمقی، باور می کنی که خدایی آن بالا نشسته که همه ی این جنایت ها را توجیه می کند ، باور می کنی که منجی تو در ته چاه است ، باور می کنی که نجات تو در دستان کسی به جز خود توست
    وقتی احمقی از اعتقادات تو سو استفاده می کنند و سر سفره برای آقا امام زمان بشقاب می گذارند و در قرن 21 از رمال و جن گیر و نیروهای شیطانی برایت در نهایت پر رویی دری وری می بافند
    وقتی احمقی همیشه کاسه کوزه ها را سر این و آن و دزدان و بیگانگان می شکنی و نمی بینی همه ی آنچه بر تو می گذرد از حماقت خودت بوده است
    وقتی احمقی اشتباهاتت را تا بی نهایت تکرار می کنی.
    خطاب این نوشته به همه ی کسانی است که با اینکه به این قانون اساسی و آن دوران طلایی امام اعتقاد ندارند سنگ میر حسین موسوی را به سینه می زنند، دیده اند اسلام سیاسی چیست و باز شیخ شیخ می کنند، نمی دانند دموکراسی چیست ولی روزی شانزده بار حرفش می زنند، تنها به منافع حقیر و کوتاه مدت خود می اندیشند، نسبت به سرنوشت همه ی آنهایی که برای ما در زندان هستند بی تفاوتند، فرزاد کمانگر و نسرین ستوده و مجید توکلی و احمد زید آبادی و ..و… را از یاد برده اند، از دستگیر شدن رمال احمدی نژاد در عجبند اما نذر امام رضا می کنند و سفره ابولفضل می اندازند و یا فال قهوه می گیرند.
    خطاب این نوشته به همه ی کسانی است که آنقدر احمقند که حماقت خود را نمی بینند

    برای ظهور آقا امام زمان جمیعاٌ صلوات 🙄

  2. Irani اکتبر 10, 2011 در 4:25 ق.ظ.

    سرانجام به مدينه فاضله رسيديم!
    سال ها بود كه دلسوزان نظام آرزوی رسيدن به مدينه فاضله را داشتند، همان مدينه ی فاضله ای كه پيامبر اكرم در زمان حيات گرانقدرشان ساخته بودند. خدا شاهد است كه در راه رسيدن به اين رويا از هيچ كوششی فروگذار نكردند، سختی ها كشيدند، مرارت ها ديدند، تهمت ها شنيدند و چه خون دل ها كه نخوردند اما سرانجام همانطور كه خداوند سبحان در قران كريم وعده داده؛ مزد زحمات شان را گرفتند و ايران عزيزمان را تبديل كردند به همان مدينه ی فاضله ای كه سی و سه سال پيش، خمينی كبير وعده اش را داده بود.

    شكر خدا رهبر فرزانه ای داريم كه در دزدی و غارت همچون جد بزرگوارش ماهر و چيره دست است. البته در نظر داشته باشيد كه ايشان فاقد یک دست است و اگر دو دست داشت چه ميكرد؟

    در قتل و كشتار مخالفين كه به حمدالله همچون سيره نبوی عمل كرده ايم و نگذاشته ايم حتی یک مخالف نيز جان سالم به در برد.

    در تجاوز به عنف كه كارنامه درخشانی داريم و بی شک اين يكی از افتخارات نظام مقدس جمهوری اسلامی است.

    در تهی كردن جامعه از رحم و مروت و عطوفت و جوانمردی فوق العاده استثنايی عمل كرده ايم به طوريكه برادر به برادرش رحم نميكند.

    از رخت بر بستن اخلاق و معنويات از فضای جامعه كه ديگه هر چی بگيم كم گفته ايم. ماشاء الله همين طور دروغ و غيبت است كه از دهان ها بيرون می آيد.

    در اجرای احكام الهی كه بسيار عالی ظاهر شده ايم چنانكه مقامات عربستان نيز به ما رشک ميورزند. خوشبختانه آمار قطع دست و پا، اعدام، سنگسار، شلاق و زندان روز به روز در حال افزايش است.

    در خوار و پست كردن زنان نيز گرچه با دشواری هايی مواجه بوديم اما شكر پروردگار بسيار خوب عمل كرده ايم و خبرهای خوشی از بازار صيغه و ازدواج مجدد به گوش ميرسد.

    در ايجاد فقر و فساد و فحشا و تن فروشی كه بنابر روايت اسناد و مدارک با اختلاف فاحشی از صدر اسلام جلوتر هستيم.

    و البته با تمام اين پيشرفت ها بايستی اذعان كرد كه در زمينه های كشور گشايی، صدور اسلام، تصاحب زنان كفار و مهم تر از همه، هم آغوشی با طفل شيرخواره و ازدواج با دختر شش ساله بسيار ضعيف عمل كرده ايم كه انشاءالله اين نقيصه نيز با تدبير و رهنمودهای حكيمانه ی مقام معظم رهبری بر طرف خواهد شد

  3. Irani اکتبر 10, 2011 در 4:27 ق.ظ.

    شهر هرت جايي است که رنگهاي رنگين کمان مکروه اند و رنگ سياه مستحب
    – شهر هرت جايي است که اول ازدواج مي کنند بعد همديگر رو مي شناسن.
    – شهر هرت جايي است که بهشتش زير پاي مادراني است که حقي از زندگي و فرزند و همسر ندارند..
    – شهر هرت جايي است که درختها علل اصلي ترافيک اند و بريده مي شوند تا ماشينها راحت تر برانند.
    – شهر هرت جايي است که کودکان زاده مي شوند تا عقده هاي پدرها و مادرهاشان را درمان کنند.
    – شهر هرت جايي است که شوهر ها انگشتر الماس براي زنانشان مي خرند اما حوصله 5 دقيقه قدم زدن را با همسران ندارند.
    – شهر هرت جايي است که با ميلياردها پول بعد از ماهها فقط مي توان براي مردم مصيبت ديده، چند چادر برپا کرد.
    – شهر هرت جايي است که خنده نشان از جلف بودن را دارد.
    – شهر هرت جايي است که مردم سوار تاکسي مي شن زود برسن سر کار تا کار کنن وپول تاکسيشونو در بيارن.
    – شهر هرت جاييه که نصف مردمش زير خط فقرن اما سريال هاي تلويزيوني رو توي کاخها مي سازن.
    – شهر هرت جايي است که گريه محترم و خنده محکومه.
    – شهر هرت جايي است که وطن هرگز مفهومي نداره و باعث ننگه پس ميرن ترکيه و دوبي و اروپا و آمريکا و ………. را آباد ميکنن
    – شهر هرت جايي است که هرگز آنچه را بلدي نبايد به ديگري بياموزي.
    – شهر هرت جايي است که وقتي مي ري مدرسه کيفتو مي گردن مبادا آينه داشته باشي.
    – شهر هرت جايي است که دوست داشتن و دوست داشته شدن احمقانه، ابلهانه و … است.
    – شهر هرت جايي است که توي فرودگاه برادر و پدرتو مي توني ببوسي اما همسرتو نه ….
    – شهر هرت جايي است که وقتي از دختر مي پرسن مي خواي با اين آقا زندگي کني مي گه: نمي دونم هر چي بابام بگه.
    – شهر هرت جايي است که وقتي مي خواي ازدواج کني 500 نفر رو دعوت مي کني و شام ميدي تا برن و از بدي و زشتي و نفهمي و بي کلاسي تو کلي حرف بزنن..
    – شهر هرت جايي است كه هر روز توي خيابون شاهد توهين به مادرها و دخترها هستي ولي كاري ازدستت برنمياد.
    – شهر هرت جايي است كه مردمش پولشان را توی چاه میریزن و دعا میکنن که خدا آنها را از فقر نجات بده.
    – شهر هرت جایی است که به بعضی از بیسوادها میگن پروفسور.
    – شهر هرت جایی است که ساق پا پیدا و موی سر پوشیده است!!
    – شهر هرت جایی است که در آن دلال و دزد به مهندس و دکتر فخر میفروشند.
    – شهر هرت جایی است که مردگان مقدسند و از زنده ها محترمترند.
    شهر هرت جايي است كه ……….
    خدايا اين شهر چقدر به نظرم آشناست

  4. Irani اکتبر 10, 2011 در 7:28 ق.ظ.

    سه چیز که باید درباره اسلام بدانیم

    یک- اسلام همین هست که خمینی و بن لادن و خامنه ای و طالبان و ایمن ظواهری می گویند و ماله کش های اسلامی در عمل برای این نمی توانند جلوی آنها را بگیرند چون می دانند آنها دقیقن تعالیم محمدبن عبدالله را اجرا می کنند. مثلن در همه کتابهای مذهبی مثل انجیل و تورات و نیز قرآن تناقض هست اما برخلاف بقیه در قرآن ذکر شده که آنچه موخر است، درست است و همه دستورات باید اجرا شود. نکته آنکه دستورات خشونت آمیز و نامداراجویانه موخر هستند و آن بخش های مداراجویی و صلح دوستی اسلام که ماله کشان مسلمان تکرار می کنند، مربوط به ابتدای تاسیس اسلام توسط محمد است که هنوز در ضعف بود

    دو- تلاش برای اجرای قوانین شریعت در جهان یک وظیفه برای مسلمانان است که نمی توانند از آن چشم بپوشند. اسلام دین نیست بلکه یک ایدئولوژی مذهبی است که در تمامی زمینه های زندگی بشر تعیین تکلیف می کند و می خواهد در همه زوایای جامعه از اقتصاد تا سیاست دخالت کند و برای همین نیز دموکراسی که حکومت تاسیس شده توسط بشر است یا آزادی بیان مثل انتقاد از قرآن را قبول ندارد و باید از میان برود. شریعت یعنی سنگسار و قطع دست و شلاق و اعدام مرتد و غیره باید اجرا شود

    سوم- مسلمانان مجازند غیرمسلمانان را فریب بدهند چنانچه آن را در جهت مصالح اسلام بدانند. در حالیکه تمام ادیان تلاش می کردند تا پیروان خود را به راستگویی و درستکاری تشویق کنند، اسلام آنان را به”تقیه” یا دروغگویی دعوت می کند

  5. Irani اکتبر 10, 2011 در 9:19 ق.ظ.

    یک ایرانی در بهشت !!!

    وقتي با اين همه گناه رسيدم اون دنيا , خودم شروع کردم به رفتن سمتِ جهنم که يه فرشته بهم گفت کجا؟!
    گفتم: هان؟!
    گفت: ايراني هستي ديگه؟!
    گفتم : آره…….
    گفت: بيا برو تو بهشت!
    … گفتم: من ميدونم گناه کارمُ اول بايد برم جهنم…
    گفت: پس فکر کردي تو اين مدت کجا بودي؟!

  6. Irani اکتبر 10, 2011 در 9:30 ق.ظ.

    موضوع انشا : کشور خارج
    خارج جایی است که همه آدم ها در آن ایدز دارند !
    مملکت خارج جایی است که همه در آن با ناموس همدیگر کار دارند !
    در حالی که در مملکت ما چند نفر با ناموس همه کار دارند !!!

    کشور خارج جایی است که رییس جمهورشان بیشتر از یک دست لباس دارد بس که تشریفاتی و مرفه است !
    تازه در خارج کراوات هم می زنند که همه میدانند یک جور فلش و علامت راهنمای رو به پایین است !

    خارجی ها همه غرب زده هستند بی همه چیز ها !!!
    مردم خارج ، همیشه مست هستند و دائم به هم میگویند: یو آر … !!!
    اما در اینجا ما همیشه در حال احوال پرسی از خانواده طرف مقابل هستیم بس که مودب و بافرهنگیم !

    ما در ایران خیلی همه چیز داریم ! نان ، مسکن و حتی به روایتی آزادی !
    اما فرق اصلی ما در این است که خودمان میگوییم این ها را نداریم ، ولی مقاماتمان میگویند دارید !
    و ما از بس که نفهم هستیم ، اصرار میکنیم و میگوییم پس کو ؟!!!
    آن وقت آنها مجبور میشوند گشت درست کنند و به زور به ما حالی کنند که ایناهاش !!!
    در خارج اما اینطوری نیست بس که آنها بی منطق هستند !

    خارج جای عقب افتاده ای است که گشت نسبت ندارد ! آن ها برای لاک زدن جریمه نمیشوند !
    در خارج هنوز نفهمیده اند که رنگ سیاه مناسب تابستان است !
    خارجی ها بس که دین و اعتقاد ضعیفی دارند ، با دیدن موی نامحرم ، هیچ چیزیشان نمی شود !!!
    اما ما اگر یک تار مو ببینیم ، دچار لرزش می شویم ! بس که محکم است این اعتقاداتمان !

    خارجی ها فکر میکنند ما در جنگ جهانی هستیم چون کوپن داریم و سهمیه بندی !
    آنها وقتی جنگ جهانی میکردند همه چیزشان سهمیه بندی بود !
    ما همیشه در حال جنگ جهانی هستیم ! بس که رییس جمهورها و رهبرمان منتخب ما هستند !

    آنجا کشیش ها و پاپ حوزه علمیه ندارند بس که بی فرهنگ هستند !
    خارجی ها بس که بی دین و کافر هستند ، نمی دانند ازدواج از نوع موقت چیست !
    خارجی ها بس که سوسول هستند می گویند مرد با زن برابر است و
    هیچ استاد پاک و مطهری نبوده که بهشان بگوید نخیر ! هر 4 تا زن میشود یک مرد !!!
    ما استاد پاک و مطهری داشتیم که استاد اخلاق بود و پسرش هم برای
    نشان دادن اصل و نسب پدرش ، در مجلس به یکی دیگر گفت : فیوز !!!
    البته او قبل از فیوز یک ( پ ) هم گذاشت که ما نفهمیدیم چرا !

    آن ها بس که بی فرهنگ هستند در کلیسا با کفش می روند و عود روشن میکنند، در حالی که همه می دانند لذت حرف زدن با خدا در بوی جوراب مخلوط با گلاب است !

    آن ها تمام شعر های مذهبی خود را با آهنگ میخوانند، بس که الاغند،
    در حالیکه وقتی آدم با خدا حرف میزند ، اجازه ندارد شاد باشد !
    خدا خیلی ترسناک است و هیچکس جز ایرانی ها نمیداند این را !

    ما قطب جهان اسلامیم در حالی که خارج در جهان اسلام هیچ چیز نیست !
    ما میدان آزادی داریم ولی خارجی ها فقط مجسمه آزادی دارند !!!
    و هر بچه ای میداند که اصلا مجسمه یعنی هیچ کاره ! پس ما آزادی داریم ولی خارجی ها ندارند !

    آن ها خواننده هایی دارند که همش اعتراض میکنند بس که بی ادبند ،
    در حالی که خواننده های ما میخوانند همه چی آرومه بس که هنرمندهای مودبی هستند !

    آن ها بس که به بزرگترشان احترام نمیگذارند ، هیچ وقت آل پاچینو و جرج کلونی و آنجلینا جولی را ،
    نمی فرستند دست بوس اسقف و پاپ تا بلکه عبرت بگیرند و کار بد نکنند در فیلم ها !

    ما در ایران تعداد صندلی های دانشگاه هایمان از متقاضی ها بیشتر است بس که علم داریم !
    فیلم های ما در ایران هیچ وقت پایان غمگین ندارد بس که ما شادیم ،
    ولی خارجی ها همه افسرده هستند و همه اش در فیلم ها در حال خون ریزی و کارهای بد بد !
    در حالی که همه میدانند لذت هر فیلمی به عروسی انتهای آن است !

    آن ها بس که سوسول هستند هر 4 سال یک نفر میشود همه کاره مملکتشان ،
    ولی ما همیشه گفته ایم که حرف مرد یکی است و هیچ کس عوض نمیشود !

    ما در ایران خانواده خود را خیلی دوست داریم و هر وقت کاره ای شدیم ،
    تمام فک و فامیل خود را میکنیم مدیر !
    اما آن ها بس که بنیان خانواده قوی ندارند ، این کارها را بلد نیستند !

    ما از این انشاء نتیجه میگیریم که خارج جای بدی است !
    خارج جایی است که همه آدم ها در آن ایدز دارند !

  7. Irani اکتبر 10, 2011 در 11:06 ق.ظ.

    نوشتاری از صادق هدایت آنچه اسلام به ایران داد )

    ما که عادت نداشتیم دخترانمان را زنده به گور کنیم ، ما برای خودمان تمدن وثروت و آزادی و آبادی داشتیم و فقر را فخر نمیدانستیم همه اینها را از ما گرفتند وبجاش فقرو پشیمانی و مرده پرستی و گریه و گدائی و تأسف واطاعت از خدای غدار و قهار و آداب کونشوئی و خلأ رفتن برایمان آوردند ، همه چیزشان آمیخته با کثافت و پستی و سود پرستی و بی ذوقی و مرگ و بدبختی است.

    چرا ریختشان غمناک و موذی است و شعرشان چوس ناله است چونکه با ندبه و زوزه و پرستش اموات همه اش سرو کار دارند.

    برای عرب سوسمار خوری که چندین صد سال پیش به طمع خلافت ترکیده، زنده ها باید به سرشان لجن بمالند و مرگ و زاری کنند.

    … ، در مسجد مسلمانان اولین برخورد با بوی گند خلاست که گویا وسیله تبلیغ برای عبادتشان و جلب کفار است تا به اصول این مذهب خو بگیرند. بعد این حوض کثیفیکه دست و پای چرکین خودشان را در آن می شویند و به آهنگ نعره مؤَذن روی زیلوی خاک آلود خودشان دولا و راست میشوند و برای خدای خونخوارشان ورد و اَفسون میخوانند.

    … , عید قربان مسلمانان با کشتار گوسفندان و وحشت و کثافت و شکنجه جانوران برای خدای مهربان و بخشایشگر! است خدای جهودی آنها قهار و جبار و کین توز است و همه اش دستور کشتن و چاپیدن مردمان را میدهد وپیش از روز رستاخیز حضرت صاحب را میفرستد تا حسابی دخل امتش را بیاورد و آنقدر از آنها قتل عام بکند که تا زانوی اسبش در خون موج بزند.

    تازه مسلمان مومن کسی است که به امید لذتهای موهوم شهوانی و شکم پرستی آن دنیا با فقر و فلاکت و بدبختی عمر را بسر برد و وسایل عیش و نوش نمایندگان مذهبش را فراهم بیاورد. همه اش زیر سلطه اموات زندگی میکنند و مردمان زنده امروز از قواننین شوم هزار سال پیش تبعیت میکنند کاری که پست ترین جانوران نمیکنند.

    عوض اینکه به مسائل فکری و فلسفی وهنری بپردازند ، کارشان این است که از صبح تا شام راجع به شک میان دو و سه استعامنه قلیله و کثیره بحث کنند.

    این مذهب برای یک وجب پائین تنه از عقب و جلو ساخته و پرداخته شده. انگار که پیش از ظهور اسلام نه کسی تولید مثل میکرد و نه سر قدم میرفت ، خدا آخرین فرستاده خود را مامور اصلاح این امور کرده!

    تمام فلسفه اسلام روی نجاسات بنا شده اگر پائین تنه را از آن حدف کنیم اسلام روی هم میغلتد و دیگر مفهومی ندارد. بعد هم علمای این دین مجبورند از صبح تا شام با زبان ساختگی عربی سرو کله بزنند سجع و قافیه های بی معنی و پر طمطرق برای اغفال مردم بسازند ویا تحویل بدهند.

    سرتا سر ممالکی را که فتح کردند، مردمش را به خاک سیاه نشاندند و به نکبت و جهل و تعصب و فقر و جا سوسی و دوروئی و دزدی و چاپلوسی و کون آخوند لیسی مبتلا کردند و سرزمینش را به شکل صحرای برهوت در آوردند.

    اما مثل عصای موسی که مبدل به اژدها شد وخود موسی از آن ترسید این اژدهای هفتاد سر هم دارد این دنیا را می بلعد. همین روزی پنج بار دو لا راست شدن جلو قادر متعال که باید بزبان عربی او را هجی کرد، کافی است تا آدم را تو سری خور و ذلیل و پست و بی همه چیز بار بیاورد.

    مگر برای ما چه آوردند ؟ معجون دل به هم زنی از آرا و عقاید متضادی که از مذاهب و ادیان و خرافات پیشین ، هول هولکی و هضم نکرده استفراغ و بی تناسب بهم در آمیخته شده است، دشمن ذوقیات حقیقی آدمی، و احکام آن مخالف با هر گونه ترقی و تعالی اقوام ملل است و به ضرب ششمشیر به مردم زوزچپان کرده اند. یعنی شمشیر بران و کا سۀ گدائی است، یا خراج و جزیه به بیت المال مسلمین بپردازید یا سرتان را میبریم. هر چه پول و جواهر داشتیم چاپیدند. آثار هنری ما را از میان بردند و هنوز هم دست بردار نیستند؛ هر جا رفتند همین کار را کردند 😦

  8. Irani اکتبر 10, 2011 در 4:24 ب.ظ.

    ولایت فقیه بدترین عذابی بود که خداوند متعال بر قومی نهاد که قدر عافیت نمیدانست!

    اینکه بیاییم و دائما از خودمان تعریف کنیم که بله! ما ایرانیان باهوشترین ملل دنیاییم و چنینیم و چنانیم ره بجایی نخواهد برد و مشکلمان حل نمیشود. باهومش ترین ممل دنیا آنهایی هستند که از خود انتقاد میکنند و خود را اصلاح میکنند. نمیگویم که شاه خوب بود ولی میتوانم بگویم بهترین انتخاب ما در زمان شاه، خود شاه بود و نه کسی دیگر. میگویند از مکافات عمل غافل نشو. ما واقعا ناسپاسی کردیم. نه در حق شاه بلکه در حق خود و آیندگان. از ایران ناسپاسی کردیم وگرنه شاه که وظیفه اش را انجام میداد و مردم زندگی عادی خود را داشتند. وجود شاهی چون محمدرضا واقعا یک نعمت بود و ایکاش پدران نادان ما قدر این نعمت را میدانستند. با خود بیاندیشیم! شاه اگر میخواست مانند خمینی و خامنه ای رفتار کند، تا امروز حکومت میکرد و فرزندش نیز بعد از خودش حتما حاکم میشد. سالها باید میگذشت تا بفهمیم چه از دست دادیم و چه عذابی بر ما مسلط شد. بی شک ولایت فقیه بدترین عذابیست که از ابتدای تاریخ ایران بر این کشور حاکم شده و دلیل آن نیز فقط و فقط نادانی و ناسپاسی پدران جاهلمان است و البته خیانت عده ای روشنفکر بی مخ..در واقع این شعبان جعفری نبود که شعبان بی مخ بود..این ابراهیم یزدی و بنی صدر و دیگر دوستان بودند که بی مخ بودند و چنین هیولایی را به جان مردم ایران انداختند. مگر ناصرخسرو در 1000سال پیش نگفته بود: از شاه زی فقیه چنان بود رفتنم/ کز بیم مور بر دهان اژدها شدم

  9. MN اکتبر 10, 2011 در 7:01 ب.ظ.

    نوشتاری از صادق هدایت

    آنچه اسلام به ایران داد –

    ما که عادت نداشتیم دخترانمان را زنده به گور کنیم ، ما برای خودمان تمدن وثروت و آزادی و آبادی داشتیم و فقر را فخر نمیدانستیم همه اینها را از ما گرفتند و بجاش فقر و پشیمانی و مرده پرستی و گریه و گدائی و تأسف و اطاعت از خدای غدار و قهار و آداب کونشوئی و خلأ رفتن برایمان آوردند ، همه چیزشان آمیخته با کثافت و پستی و سود پرستی و بی ذوقی و مرگ و بدبختی است.

    چرا ریختشان غمناک و موذی است و شعرشان چس ناله است چونکه با ندبه و زوزه و پرستش اموات همه اش سر و کار دارند.

    برای عرب سوسمار خوری که چندین صد سال پیش به طمع خلافت ترکیده، زنده ها باید به سرشان لجن بمالند و مرگ و زاری کنند.

    در مسجد مسلمانان اولین برخورد با بوی گند خلاست که گویا وسیله تبلیغ برای عبادتشان و جلب کفار است تا به اصول این مذهب خو بگیرند. بعد این حوض کثیفیکه دست و پای چرکین خودشان را در آن می شویند و به آهنگ نعره مؤَذن روی زیلوی خاک آلود خودشان دولا و راست میشوند و برای خدای خونخوارشان ورد و اَفسون میخوانند.

    عید قربان مسلمانان با کشتار گوسفندان و وحشت و کثافت و شکنجه جانوران برای خدای مهربان و بخشایشگر! است خدای جهودی آنها قهار و جبار و کین توز است و همه اش دستور کشتن و چاپیدن مردمان را میدهد و پیش از روز رستاخیز حضرت صاحب را میفرستد تا حسابی دخل امتش را بیاورد و آنقدر از آنها قتل عام بکند که تا زانوی اسبش در خون موج بزند.

    تازه مسلمان مومن کسی است که به امید لذتهای موهوم شهوانی و شکم پرستی آن دنیا با فقر و فلاکت و بدبختی عمر را بسر برد و وسایل عیش و نوش نمایندگان مذهبش را فراهم بیاورد. همه اش زیر سلطه اموات زندگی میکنند و مردمان زنده امروز از قوانین شوم هزار سال پیش تبعیت میکنند کاری که پست ترین جانوران نمیکنند.

    عوض اینکه به مسائل فکری و فلسفی و هنری بپردازند ، کارشان این است که از صبح تا شام راجع به شک میان دو و سه استعامنه قلیله و کثیره بحث کنند.

    این مذهب برای یک وجب پائین تنه از عقب و جلو ساخته و پرداخته شده. انگار که پیش از ظهور اسلام نه کسی تولید مثل میکرد و نه سر قدم میرفت ، خدا آخرین فرستاده خود را مامور اصلاح این امور کرده!

    تمام فلسفه اسلام روی نجاسات بنا شده اگر پائین تنه را از آن حدف کنیم اسلام روی هم میغلتد و دیگر مفهومی ندارد. بعد هم علمای این دین مجبورند از صبح تا شام با زبان ساختگی عربی سر و کله بزنند سجع و قافیه های بی معنی و پر طمطرق برای اغفال مردم بسازند و یا تحویل بدهند.

    سرتا سر ممالکی را که فتح کردند، مردمش را به خاک سیاه نشاندند و به نکبت و جهل و تعصب و فقر و جاسوسی و دوروئی و دزدی و چاپلوسی و کون آخوند لیسی مبتلا کردند و سرزمینش را به شکل صحرای برهوت در آوردند.

    اما مثل عصای موسی که مبدل به اژدها شد و خود موسی از آن ترسید این اژدهای هفتاد سر هم دارد این دنیا را می بلعد. همین روزی پنج بار دو لا راست شدن جلو قادر متعال که باید بزبان عربی او را هجی کرد، کافی است تا آدم را تو سری خور و ذلیل و پست و بی همه چیز بار بیاورد.

    مگر برای ما چه آوردند ؟ معجون دل به هم زنی از آرا و عقاید متضادی که از مذاهب و ادیان و خرافات پیشین ، هول هولکی و هضم نکرده استفراغ و بی تناسب بهم در آمیخته شده است، دشمن ذوقیات حقیقی آدمی، و احکام آن مخالف با هر گونه ترقی و تعالی اقوام ملل است و به ضرب ششمشیر به مردم زوزچپان کرده اند. یعنی شمشیر بران و کاسۀ گدائی است، یا خراج و جزیه به بیت المال مسلمین بپردازید یا سرتان را میبریم. هر چه پول و جواهر داشتیم چاپیدند. آثار هنری ما را از میان بردند و هنوز هم دست بردار نیستند؛ هر جا رفتند همین کار را کردند

  10. بازتاب: ای شل مغز! آیا آسیب جسمی و روحی ناشی از ۸۰ ضربه شلاق بیشتر است یا آسیب جسمانی ناشی از خوردن چند پیک شراب؟! « گاه نوشته‌های آلفرد

دیدگاه خود را با دیگران به اشتراک بگذارید (لطفا فارسی بنویسید). توجه: کامنتهای اسپم یا حاوی دشنام و یا کلمات رکیک منتشر نخواهند شد.