یکی از دوستان در مطلبی با عنوان «رویکرد ضد ایرانی دولتمردان آمریکا»، از تاثیر تحریمهای همه جانبه این کشور بر مردم ایران گله کرده است. وی به دشوار شدن انتقال ارز به کشور و یا اخذ ویزا برای ایرانیان اشاره کرده و در پاراگراف آخر مینویسد:
صحبت این نیست که بار تمام مشکلات را برعهده کشورهای غربی بیاندازیم که در وهله نخست این چوب بر سر کار بودن رژیم جمهوری اسلامی است که خورده ایم؛ مشکل، سیاست های یک بام و دو هوای آن کشورها و بی تعهد بودنشان به حقوق مردم ایران است. با این اوصاف نمی توان تحریم ها بین المللی علیه ایران را صرف برخورد با جمهوری اسلامی تلقی کرد.
در مورد این نوشته و این طرز فکر که به نظرم در نزد خیلیها وجود دارد، به ۳ نکته اشاره میکنم:
۱- این تحریمها به خاطر برنامه هستهای جمهوری اسلامی اعمال شده است. هدف از این تحریمها فشار بر حکومت است تا از بلندپروازیهای هستهای خود دست بردارد؛ برنامهای که به باور کارشناسان صرفه اقتصادی نداشته و با وجود هزینههای سرسام آور تنها برای ساخت سلاح اتمی یا دستیابی به پتانسیل (تکنولوژی) ساخت سلاح از سوی حکومت پیگیری میشود. به بیان دیگر جامعه جهانی تنها دو راه برای جلوگیری از دستیابی یک حکومت ایدئولوژیک با سوابق گسترده اعمال تروریستی به سلاح اتمی دارد، یکی تحریم و دیگری جنگ. هیچ راه دیگری وجود ندارد.
۲- با توجه به حضور گسترده سپاه و سازمانهای حکومتی در بخشهای مختلف اقتصادی، بانکی، صنایع، تجارت و سیاست، تفکیک میان مردم ایران و حکومت ایران بسیار دشوار و عملا غیر ممکن است. وقتی سپاه پاسداران بر همه بخشهای کشور از بانکها، صنایع و وزارتخانهها تا فدراسیونهای ورزشی، گمرک و بنادر را در اختیار دارد و همان سپاه کنترل برنامه اتمی و موشکی کشور را در دست دارد، در نزد غربیها همه بخشهای مذکور مظنون به حمایت از برنامه اتمی ایران میشوند.
من از سخت تر شدن صدور ویزا برای ایرانیان استقبال نمیکنم، اما اگر بخواهیم واقع بین و بی طرفانه نگاه کنیم باید به غربیها حق بدهیم که در صدور ویزا به ایرانیها حساس و بدبین باشند. شما اگر به سابقه جمهوری اسلامی در صدور تروریسم به خارج، گروگانگیری، دخالت در بمب گذاریها و حمایت وسیع از انواع و اقسام گروههای تروریستی خارجی از حزب الله لبنان، حماس و جهاد اسلامی گرفته تا طالبان و سپاه المهدی در عراق، نگاهی بیندازید این حساسیت غربیها را درک میکنید. همین چند ماه پیش بمب گذاری عوامل رژیم در تایلند و هند و نیز تحرکاتی در این رابطه در آذربایجان برای ترور دیپلماتهای اسراییلی را شاهد بودیم. مسلما این افراد به شکل افراد عادی اول ویزا گرفتهاند و سپس به آن کشورها رفته و کار تروریستی کردهاند. خوب این رفتارها در اعتماد خارجیها به ایرانیها تاثیر منفی میگذارد.
یا در مورد قضیه انتقال ارز به ایران، فدراسیون فوتبال مثال زده شده است که ۱ میلیون دلار پول اهدایی فیفا در میانه راه بلوکه شده و احتمال دارد به عنوان غرامت به گروگانهای آمریکایی داده شود. خوب اولا اصلا چرا جمهوری اسلامی شهروندان دیگر کشورها را گروگان میگیرد یا ترور میکند؟! آیا کسی در اینکه باید به این افراد غرامت پرداخته شود شکی دارد؟! و دیگر اینکه همین وزارت ورزش که فدراسیونها را زیر نظر دارد و اقدام به برکناری غیر قانونی روسای فدراسیونها میکند خودش دست سپاه است. آیا وزارت ورزش که مانند دیگر نهادها و وزارتخانهها دست سپاهیها و عمال حکومت است نمیتواند پول مذکور را بردارد و در جهت برنامه اتمی یا موشکی رژیم استفاده کند؟! مسلما میتواند. یا حتی فراتر از این برویم میدانیم که بانک مرکزی در دست سپاه و حکومت است، بر خلاف دیگر کشورها مستقل نیست و اکثریت مطلق بانکها دولتی هستند. مگر ندیدیم که چند ماه پیش بانک مرکزی شبانه اقدام به برداشت غیر قانونی هزاران میلیارد تومان پول از حساب بانکها و حتی بانکهای خصوصی کرد؟ خوب با این اوصاف چه تضمینی وجود دارد که ارز انتقالی از خارج از کشور به داخل، مورد استفاده حکومت قرار نگیرد؟ به نظر من حساسیتهای غربیها به هیچ وجه بیجا نیست و کاملا واقع بینانه است.
در مورد عدم فروش هواپیمای مسافربری و قطعات یدکی آن به ایران هم چند ماه پیش هیلاری کلینتون توضیحی داد که به نظر من جای تامل بسیار دارد. وی در مصاحبه با پارازیت گفته بود که سپاه از هواپیماهای مسافربری برای انتقال سلاح و مهمات به دیگر کشورها مثل سوریه استفاده میکند. اگر این موضوع واقعیت داشته باشد که البته به نظر من با توجه به سابقه حکومت به هیچ وجه بعید نیست، باید به خارجیها حق داد که به جمهوری اسلامی هواپیما نمیفروشند. آخر موضوع این است که ما اصلا شرکت هواپیمایی خصوصی هم نداریم، همه آنها دولتی و شبه دولتی هستند و حکومت میتواند در جهت منافع خود هر استفادهای که خواست از آنها بکند …!
۳- نکته آخری که باید بیان کنم این است که مسلما همه کشورهای با حکومت غیر ایدئولوژیک (اکثر کشورهای پیشرفته) به دنبال منافع ملی خود هستند و همواره منافع ملی و امنیت ملی خود را از هر چیز دیگر حتی مسائل حقوق بشری ارجحتر و مهمتر میدانند. اینکه ما انتظار داشته باشیم کشورهای دیگر برخلاف منافع ملی خود عمل کنند انتظار بیجایی است و مطمئن باشید چنین اتفاقی نخواهد افتاد. برای کشورهای غربی اینکه تحریمها بر ضد حکومت به ایرانیان عادی فشار میآورد یا نمی آورد موضوعی فرعی است، اصل برای آنها جلوگیری از برنامه اتمی حکومت ایران است.
نویسنده مطلب مذکور در پاراگراف آخر از «بی تعهد بودن» کشورهای غربی به حقوق مردم ایران گله میکند. باید از افرادی با اینگونه تفکرات پرسید که با توجه به توضیحاتی که بالاتر داده شد و چنبره سپاه بر همه بخشهای کشور، چگونه میتوان بین مردم ایران و حکومت ایران تفکیک قائل شد؟! و اینکه اساسا چرا ایشان انتظار دارد که کشورهای پیشرفته منافع ملی خود را نادیده بگیرند؟! با توجه به عملکرد خود، آیا اصلا ما حق داریم از آنها گله کنیم؟!
وقتی مردم داخل ایران گاه و بیگاه در نمایشهای انتخاباتی حکومتی شرکت میکنند، به گرانی و بیکاری گسترده و نیز به برخوردهای زننده ماموران رژیم در خیابانها واکنش نشان نمیدهند و اعتراض نمیکنند، وقتی ۴ میلیون ایرانی خارج از کشور با میلیاردها دلار سرمایه و جایگاه اجتماعی مترقی از عرضه یک شبکه ماهوارهای مستقل و با کیفیت بر ضد حکومت عاجز است و توانایی و یا عزم لازم برای جمع کردن گروههای مختلف اپوزیسیون و در کنار هم نشاندن آنها زیر یک سقف و دور یک میز برای حتی نیم ساعت را هم ندارد، وقتی ایرانیان خارج از کشور یک تشکل و یا یک لابی نصفه و نیمه در آمریکا و دیگر کشورهای غربی ندارند تا به آن کشورها فشار بیاورند تا با حکومت سازش نکنند، برای چه کشورهای غربی باید کاسه داغتر از آش شوند؟! وقتی ما ۴ نفرمان نمیتوانیم بر ضد حکومت با هم متحد بشویم، چگونه از کشورهای دیگر انتظار حمایت داریم و آنها را به «بی تعهد بودن» متهم میکنیم؟!
من شخصا به هیچ وجه از حمله به ایران حمایت نمیکنم اما قویا از شدیدتر شدن هر چه بیشتر تحریمها علیه جمهوری اسلامی حمایت میکنم و دلایل خودم را هم قبلا در مطلبی مفصلا توضیح دادهام. اگر جمهوری اسلامی به سلاح اتمی دست یابد مسلما کشور ما تبدیل به یک کره شمالی قحطی زده اما مسلح به سلاح اتمی میشود! خلاصی از دست چنان حکومتی به مراتب دشوارتر خواهد بود.
مطالب مرتبط:
با ادامه رخوت و سکوت کنونی تنها دو حالت برای آینده ایران متصور است؛ «کشوری اتمی اما قحطی زده»، یا «ویران و جنگ زده»!
سخنان امروز صالحی نشانهای از در تنگنا بودن شدید رژیم / از برنامه هستهای حکومت حمایت نکنیم!
در راهپیماییهای «ضد جنگ» و «ضد تحریم» لابیهای رژیم در خارج شرکت نکنید!
چرا حمایت اپوزیسیون از حمله نظامی به ایران نابخردانه است؟ راهکار رهایی از وضع موجود کدام است؟
دوستداشتن:
دوست داشتن در حال بارگذاری...
دیدگاههای اخیر